از انچه ناراضیم

همه انچه که نباید اینگونه باشد

از انچه ناراضیم

همه انچه که نباید اینگونه باشد

بیجه

انقدر دوست دارم بنویسم

اما با موبایل که نمیشود

لبی هم خیلی قدیمی شده است

میبینمش دلم به حال خودم میسوزد

یک لبی نو میخواهم

ولی پول نیست

اگرچه پول عین  چرک کف دست میماند

می اید و میرود

اما ان قدیم ترها اونجوری بود

الان امدنی درکار نیست که رفتنی باشد

هوووووووووووووم

خدایا 

من یک لپ تاپ نو اخرین ورژن میخواهم

یک خونه ی نو هم بزار روش لطفا

شما که خدایی بده دیگه

مثل روحانی چاخان که نیستی

الکی حرف بزنی

هرچی هم بیشتر حرف میزنه وضع خرابتر میشه

ی علی برکت الله میگه و 

دلار میره بالاتر

الان طلا باز شد چهارصد

خونه هم که هیچی

باید بریم چادر بزنیم

خوبه حالا اسپلیت رو خریدیمو نصبش نکردیم

وگرنه باز بابت جابه جایی باید پول میدادیم

خدایا 

حداقل ی شوهر عشایری میکردیم

که گوشت و خونه ییلاقیمون تامین باشه

حالا لبی نبود ایراد نداشت

ولی کو

شوهرای شهری که بلد نیستن گوسفند چاق کنن

فقط راه قصابی رو بلد بودن

که دیگه تو کوچه علی چپ گم میشن

هی

سر عیدو بوی کاغذ رنگی

یادش بخیر

دلم نمیاد برم خرید

همش یاد بیجه می افتم

در فقرو نداری

کار بشردوستانه میکرد

بچه ها رو میکشت که مثل خودش سختی نکشن

این وسط ی حالی هم به خودش میداد

میگفت هروقت پول دستم میرسید

شیر میخریدم

چون شیر خاصیت دارد

بعدم به دار مکافات اویزان و شدو

شیرها را حرام کرد

هی همه چیز گرانتر میشود

بیجه ها زیادتر 

ناامنی بیشتر

بالاخره یک عده مثل ژال وال ژان مجبورن برای سیرکردن شکم نان بدزدندو

برخی مثل دخترک کبریت فروش که جربزه ی دزدی ندارند

و تا حدی پاکدست و شریف هستند

کنار خیابان جان بدهند

کیف و کفش عید نخواستیم

اما اگر نخرم چرخ اقتصادی جامعه نمیچرخد

(اری

باید خرید تا پول به گردش دربیاید

تا تولیدکننده باشد و کارگر تولیدی کار داشته باشد)

بگم لعنت بر کی؟؟؟

مثبت اندیش باشم 

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی از نهضت خمینی محافظت بفرما

امین یا رب العالمین

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد