از انچه ناراضیم

همه انچه که نباید اینگونه باشد

از انچه ناراضیم

همه انچه که نباید اینگونه باشد

رها

حمله

پیش به سمت کلیه ها

خوبه

خیلی خوب پیش رفتین

کلیه هانابود شدن

کارش به دیالیز رسید

گروهان یک بمونه برا افند

گروهان دو

حمله به سمت چشم ها

اول چشم چپ

و بعد از چندین روز

...

...

هر دو چشم فتح میشوند

و پیشروی بسوی باقی اندامهای بدن ادامه دارد

بله

این ارتش دیابت است

که پیش تاخت و

مادر حوریه را سرنگون ساخت

و حوریه را بی مادر

پدرش را بی همسر.

حوریه دیگر هیچ مادری نخواهد داشت

ولی پدرش همسر جدیدی برمیگزیند

و ته دلش قند اب میشود

ادم کفش نو هم میخرد ذوق زده میشود

چه برسد به همسر جدید

همسر قدیم دهسال بزرگتر بود

و پدر حوریه با مخالفت تمام اعضای فامیل 

علیرغم اختلاف سنی ازدواج کرد

پس از مدتی سخت پشیمان شد

افتاد روی دنده ی طلاق

که همان فامیل با مقاومتی خستگی ناپذیر

او را نشاندند پای لرز خربزه ای که خورده است 

نگذاشتند جدایی روی بدهد

تا دیروز که ملک الموت جدایی را رقم زد

پدر حوریه مکرون نبود

که از بودن با زنش لذت ببرد

چون مادر حوریه زن مکرون نبود 

همه اش بیمار بود

دیابت ظاهرا از سرطان بدتر است

ظاهری شکسته و قامتی خمیده

درکنار مردی سالم و سرحال که به وضع ظاهری اش اهمیت بسیار میدهد

باضافه ناچ.و نوچ مردم

و اخلاق بسیار بسیار متفاوت مادر حوریه

زندگی را بر هر دو تنگ کرده بود

و اکنون هر دو از اسارت این زندگی اجباری رها شدند

رها 

نبسته ام به کس دل

نه دل به من نبست کس

چو تخته پاره بر موج

رها رها رها من


بعدا نوشته:

داشتم میرفتم به سمت مستراح

ناگهان شیطان امد و در گوشم گفت

اگر روزی روزگاری

طبق اصل کوچک بودن کره زمین

حوریه از ناکجاابادی بیاید درون وبلاگ تو

و بخواند مطالب مربوطه را

حتما حتما یک تف توی صورتت می اندازد

خوب اگر این کار را کند

درحقیقت روی حقیقت زندگی تف انداخته است

چون من فقط ان را بازگو کردم

شاید این بازگوییها غیبت محسوب شود.

ولی گمان نکنم

دایره غیبت انقدر وسیع باشد

حوریه اهل وبلاگ خوانی نیست



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد