از انچه ناراضیم

همه انچه که نباید اینگونه باشد

از انچه ناراضیم

همه انچه که نباید اینگونه باشد

بدشانسی

دست بریده ام زخم شده است

زخمی سیاه و قلمبه

بریدگی اش عمق دارد

گوشت از روی استخوان جدا شد

هوف

چه دردی و چه سوزشی

و خونی که به بیرون هجوم می اورد

دلی که اشوب شده بود

عاقبت زردچوبه و سیاه دانه ی کوبیده

خون را بند اورد

و همه اش یاد رزمندگانی بودم

که در میدان جنگ مجروح شده و

ناچارا متحمل درد

تا امدادگر بیاید

و انها که امدادگر نیامد و

با تنی مجروح اسیر شدند

یا جان باختند

و درد و درد و درد

اخخخخخخ

انگشتم

انهم در ماه مبارک رمضان

که ادم دوست دارد در مهمانی خدا با وضو باشد

تا از بقیه کم نیاورد

با این دست زخمی 

که نباید اب بخورد

چه شانسی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد