از انچه ناراضیم

همه انچه که نباید اینگونه باشد

از انچه ناراضیم

همه انچه که نباید اینگونه باشد

انعکاس

انگار آتشی بود که روش آب ریختم... 

دودش که رفت تو چش خودم... هیچی...

خاکسترشم گند زد رو صفحه ی زندگیم...

نظرات 3 + ارسال نظر
یاس جمعه 16 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 06:12 ب.ظ http://www.yaas835.blogfa.com/

شاید یعنی آتشی که نشونه نداره
پس دود خودش نعمتیه

حداقل میفهمی یه آتشی هست که دچارش نشی

بله به این جنبش فکر نکرده بودم...
موافقم...

یاس جمعه 16 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 10:50 ق.ظ http://www.yaas835.blogfa.com/

کتاب نادر ابراهیمی رو خوندی

با مطلبت یا اون افتادم آتش بدون دود

به نظرت یعنی چی؟

فکر کنم دودکش گذاشته بودن رو آتیش ...
یه دودکش خیلی بزرگ که دود آتیشو ببر یه جای دیگه...

سینا سه‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:31 ب.ظ

بابا خدای ابهام!

دیگه...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد