از انچه ناراضیم

همه انچه که نباید اینگونه باشد

از انچه ناراضیم

همه انچه که نباید اینگونه باشد

طوبی

شبکه تماشا سریال داستان زندگی را پخش می کند

شبکه یک هم طوبی را 


ببینید

و مقایسه کنید


مثلا صحنه ی مرگ فخرالدین با مرگ مادربزرگ در داستان زندگی


فکر میکنم داستان زندگی عمیق و پخته هست

به اعماق احساسات صادقانه رسوخ میکند

و آدم را به فکر فرو می برد

تغییر نسل ها را خوب نشان می دهد

پیام هدفمند دارد

فقط زندگی هانیکو رو به نمایش نمی گذارد



ولی طوبی چه است؟

احساسات دم دستی

آنچه دهان به دهان مخاطبین می‌چرخد

رابطه ی عاشقانه هست و بس

هدف همین بود؟

 عاشقانه ها؟


تازه وارد

شبکه ی دو

سریال تازه وارد را روی آنتن پخش دارد


تبریک و تشکر به عوامل این سریال


موضوعش جالبه

مشکل و درد بعضی از مردم جامعه هست حداقل


تو تجملات و زندگی پر زرق و برق هم فیلمبرداری نشده


ریتمش کند نیست


البته حتما نقطه ضعف هم داره

ولی به چشم من نمیاد اصلا

چون تلاش داره با موضوع اصلی فیلم مخاطب را جلب کند


نه با عشوه و کرشمه ی بیش از اندازه شخصیت‌های اصلی که موضوع اصلی فیلم را بی ارزش می کند

مثل طوبی جون 

غریبه سریال

در این شرایط

که ذهن آزادی ندارم که کاری کنم

خودمو دخیل صدا و سیما کردم

سریالای آبکی دوغکی میبینم

این غریبه باز چه سمیه

چه ریتم کندی داره

واقعا حوصله بیننده سر میره

بنظرم بیشتر بدرد سریال رادیویی میخوره

نصف فیلم رانندگی شخصیت‌ها هست

و تلفن حرف زدن و فکر کردن

این همه صحنه ی تکراری!!!


تو این دنیای سرعت که آدم‌ها سریال‌هایی مثل فرار از زندان و لاست را دیدن

ساختن سریال غریبه  را کجای دلم بزارم؟




طوبی قسمت ۲۷

طوبی جون و پریزاد ایستادن تو جاده خاکی

تا فخرالدین طفلکی از سفر قاچاقی به ایران برگرده

که

یک تراکتور قبراق و سرحال 

از این جدیدا

که اتاقک داره و کولر

رنگش سبزه

در پشت طوبی جون دیده میشه

که درحال کار کردن رو زمین هست!!!


اینم فیلم تاریخی ما


دقیق نمی دونم

ولی حس می کنم طراحی لباس هم مشکل داره

با اون روسری‌های کوتاه آب رفته

اینو باید تحقیق کنم


مورد دیگر

راننده بودن زنها در عراق قبل از انقلاب ایران آنقدر رایج بوده؟


نمی دونم

شاید قصد تهیه کننده و عوامل دخیل در تولید فیلم

ساخت درام عاشقانه بوده

نه تاریخی!



طوبی قسمت ۲۵

درحال پیاده روی اربعین یهو

بعثی ها حمله می کنن

بعد این دو دلداده

با خیال راحت

نشستن رو تخت دل میدن قلوه میدن

بی خیال بعثی ها

بعثی ها مثل پلیس ایران نبودن که

بعثی بودن

بعثی

بشدت خشن و بی رحم


چرا تاریخ را دستکاری می کنید؟


ستایش

سریالی که خیلی سری سال است

تمامی ندارد

سری سوم روی انتن شبکه سه هر شب میهمان خانه های مردم میشود 

باهزار عیب و نقص مثل ماشینهای ایران خودرو

من اگر بیننده این سریالم

علیرغم همه ی فیلنامه ی ابکی زپکی اش

فقط و فقط

بخاطر بازی داریوش ارجمند

که نتیجه ی چندین سال بازیگریش

بعد یکی مثل محمد سلوکی رو میزارن کنارش

گند میزنه به حال بیننده

یا یکی مثل نازگل!!!

ی مشت بازیگر نوپا

کنار ی پیر کارآزموده

تو ذوق میزنه

پری سیما دست و پا میزنه تا نقششو دربیاره

اما فیلنامه ضعیفه


اهنگ پایانی هم توسط موساد ساخته شده

تا غم و هرزگی و بیهودگی رو به بیننده تلقین کنه

هرشب به بیننده تلقین میشه

اگه بمیری هیچ کی ناراحت نمیشه

یعنی بود و نبودت فرقی نداره

فقط ننه ات افسرده میشه

صدا و سیما چی بخورد ادما میدی؟


بوی باران

من که تا اکنون سکوت پیشه کرده بودم

اما امشب سکوت من دریده شد

نویسنده سریال بوی باران ظاهرا زیادی

تحت تاثیر سیندرلا و کزت بوده

همسرانی چون سیاوش و سهیل را بتصویر میکشد

که در پای زنان نالایقشان درفشانی میکنند

سهیل مرکب از زیرپای میکشد در راه نجات برادر زن

شغلش را ترک میکند در راه ازدواج میمون و مبارکش

بعد دختران مردم فکر میکنند شوی یعنی همین

انوقت امار طلاق که بالا رفت

بالا رفته است دیگر مثل تورم

به کسی ربطی ندارد

مثل جزرو مد دریا طبیعی است

مردان ایران زمین که قصد ازدواج مجدد دارید

یک برگه عادی بگزارید توی جیبتان

زن مورد علاقه ی دومتان را که یافتید

بدهید امضا کند و تنهایی بروید دفترخانه عقدش کنید

انهم عقد رسمی

واقعا بهمین هرت و پرتیه؟

چی مینویسین اخه!!!

بچه بازیه مگه

الان ترانه کزت

سیاوش ژان وال ژان

ناجیه سیندرلا

ی فیلم درهم و برهم

اعتیاد مهاجرت غیرقانونی قتل فقراختلاف طبقاتی اختلاف خانوادگیو....

همه رو ریختن تو دایره

کل فیلم هم بر مدار هدف وسیله را توجیه میکند میچرخد

ترانه خانم هرکاری از دستش بربیاد میکنه

با جان خانم جانم بازی کرد

با اینکه پزشک و سوگند خورده

سلامت خانم جان را به مخاطره انداخت

اخرشم با پررویی میگه حرفای منو بشنوین

این قهرمان داستانتون؟؟؟؟

روباه مکار حیله گر

واقعا رضا کیانیان چی تو فیلمنامه دیده که اومده بازی کرده؟

من از بیکاری میشینم پاش

وگرنه دو زار نمی ارزه

اهنگشم ی تیکش شبیه سریال پوارو هست

از پلیس اگاهی انتظار میره اعتراض کنه

بخاطر بوق بودن نقش پلیس 

و بچه بازیهای بازپرس در جریان پرونده



از گسل تا گاندو

واقعا قابل قیاس نیستن

من گسلم دیدم تا تهش

گاندو رو هم دیدم تا اخرش

هر دو رو هم دوست داشتم

حالا نقاط ضعفشو بزاریم کنار

ولی الان از دیدن گسل

حس پینوکیو وقتی خر شد بهم دست داد

اینترنت خریدم

دیگه کاری نمیشه کرد

جای گوشت چغندر بخوریم

رب گوجه نخوریم

گیلاسو به تماشا بنشینیم

اینترنتو چه کنیم؟

خانه کوچک در چمنزار

شبکه تماشا

هرروز ده صبح

من طرفدار پروپاقرصشم

شهری کوچک در دل طبیعت

لذت میبرم

هریت و نیلز اولسون

قهرمان اصلی این فیلم هستند

البته برای من.

چارلز اینگلز و خانومش

یک زوج ارمانی رو بنمایش گذاشتن

با فرزندانی ارمانی تر از خودشان

اما هریت اولسون

با تمام ناجوربودنش

ثبات شخصیتی دارد بینظیر

یعنی برای رسیدن به خواست خود

هرکاری میکند

و دقیقا میداند چه میخواهد

و نیلز بیچاره با تمام سختی با او میسازد

و سازگاری  را بنمایش میگذارد

هدفدار زندگیشان را میسازند

اووه نیلز

خانواده جدید

سریال کره ای ظهرگاهی شبکه دو بود که تمام شد

قسمت اخرشم ندیدیم

اگرچه شنبه صبح شاید بشه ببینیم

سریال خوبی بود

از متوسط به بالا

از اون سریالهایی که روند فیلم مهمه نه نتیجه

نکته ی طلایی فیلم این بود که بعد از سی سال

سرزنش کردن چانگه توسط شوهرومادرشوهروخودش

بخاطر اتفاقی که چانگه تو رخ دادنش مقصرصددرصدنبود

همه فهمیدن مقصر اصلی یانگسیل بوده

که این همه سال پشت نقاب خودشو مخفی کرده بود

البته یانگسیل هم بخاطر شرایط بدی که چانگه هم تو به تصویرکشیدن اون شرایط بد نقش داشته برای انتقامگیری اون کارو کرده و بعدش اگرچه عذاب وجدان گرفت اماهیچوقت حقیقتو نگفت تا ماه از پشت ابر درومد

البته زیاد تلاش کرد تا جلوی ابرو بگیره اما نتونست

وقتی همه متوجه نقش یانگسیل شدن

تلاش کردن چانگه چیزی نفهمه

چون کسی که بیشترین اسیبو دیده بودچانگه بود

و اطرافیان بخاطر رفتارهای بدی که با چانگه داشتن ازش خجالت میکشیدن

و اون قسمتی که چانگه بالاخره فهمید ...

نه از خود اتفاق بلکه ازنوع واکنش ادمها به اتفاق،کل اعضای خانواده اسیب دیدن و شخصیتشون در پرتو این رفتارها شکل گرفت یکی یاغی شد تابگه من هستم یکی ساکت و بیصدا شد یکی دستوپاچلفتی

جالب بود کل زندگی چانگه و نگاهش به خودش و دیگران درپرتو این حادثه بود

این فیلم نشون داد که ما ادمها بخاطر قضاوتهای غلطی که میکنیم چطور یک عمر در اشتباه و بی مهری بسر میبریم

چانگه پیر شد درحالیکه از شوهرش بی مهری های بسیار دید بخاطراینکه مقصرشناخته شده بود بدون اینکه تقصیر داشته باشه تازه خودشوهر هم تو بطن ماجرا بود 

اگه شوهرومادرشوهرچانگه به خوبیهای اون نگاه میکردن و حداقل این اجازه رو بخودشون میدادن که ببخشنش زندگی برای همه راحت تر میشد

در اخر هم همه یانگسیلو بخشیدن حتی خود یانگسیل، خیلی راحت ی خونه تو ی جای سبز و ی زندگی مفرح ارام

من از دیدن این فیلم لذت بردم

کاش فیلمنامه نویسهای ایران برن یاد بگیرن

باز یاد یاسی یاسی افتادم

سروته فیلم 

دل از من بردو رو از من نهان کرد

خدایا با که این بازی توان کرد

یک نگاه و عشق اتشین


البته صددرصد این فیلم هم برش خورده و ریز شده

با هدف بومی سازی

شاید اصلش ی فرقایی داشته باشه

ولی همینی که از شبکه دو پخش شد 

لذت بخش بود