از انچه ناراضیم

همه انچه که نباید اینگونه باشد

از انچه ناراضیم

همه انچه که نباید اینگونه باشد

وام ناسزا

رگ گردنش باد کرده است

چون احساس می کند

دولت باید به او وام بدهد

تا او اندیشه های خود را به منصه ی ظهور برساند

و حالا که از وام خبری نیست

به خودش حق میدهد

به زمین و زمان بدوبیراه بگوید

آنهم فقط برای بیست میلیون تومان


این درحالیست که میتواند

این مبلغ را بافروش طلاهای همسرش تامین کند

و اندیشه های خود را در معرض آزمون و خطا قرار دهد

ولی این کار را نمی کند

چرا؟؟؟

چون خودش هم اطمینان ندارد به مثمر ثمر بودن اندیشه هایش

و حاضر نیست خطر کند

بهمین راحتی

پس فحش دادن راحت تر است


و اینکه وامهای بانکی موجب شکوفایی خاصی نمیشوند بهمین علت است:

یا وامها خرج مصرف میشوند

یا خرج خرید املاک

و در راه تولید مطمین صرف نمیشوند

و بانکها نظارتی بر این موارد ندارند


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد