مرد گاری چی
گاری زندگی اش را هل داد
آخرین هل
آخرین روز
آخرین روزی
و تحویل داد
بار جانش را برگاری تن.
گاری چی هستیم همه مان
جانمان را خدا تحویل داد روزی
که برسانیم به مقصد
مقصد خداست
بی خیال مقصدیم، چقدر!!!
بی توجهیم، چرا؟
دور هوسهای میرقصیم، بی پروا!!!
چاله ها را نمیبینیم که هیچ
لجاجت خرج میکنیم، برای هیچ.
ویل میخوریم درون چاهها، بی خیال بی هوا.
مرگ را نمیبینیم
نه
مرگ دیدنی نیست
مرگ چشیدنی است
مرگ مزه دارد
مرگ را باید خورد
باید بلعید
باید جان داد
تا فهمید
خیلی خوب و جالب بود