-
آخر سال
پنجشنبه 26 اسفندماه سال 1389 01:50
باشد یک نکته منفی به حساب او من که خدا نیستم که قیامتش نامعلوم است من آدمیزادم همین فردا حسابش را تسویه می کنم
-
سونامی
دوشنبه 23 اسفندماه سال 1389 21:44
یعنی با این سونامی و زلزله در سرزمین های شمالی ژاپن خونه بوتارو اینا هم خراب شده؟
-
کاشکی
دوشنبه 23 اسفندماه سال 1389 21:38
کاشکی آدم ها همانقدر که نوروز را باور دارند و به سنت ها و آیین هایش پایبندند خدا را باور داشتند و در طاعتش می کوشیدند
-
جوراب
پنجشنبه 19 اسفندماه سال 1389 09:26
جوراب هایم را هنوز در نیاورده ام جوراب پای راست سوراخ شده است دقیقا روی انگشت شصت نمی دانم جنس این ناخن شصتم چرا آنقدر خراب است که با هیچ جورابی سازگاری ندارد در عرض مدتی کوتاه می زند دخل جوراب را در می آورد شاید از تاریکی می ترسد؟ شاید می خواهد همه جا را دید بزند؟ شاید می ترسد آن زیر خفه شود؟ شاید می خواهد قدرت نمایی...
-
انتها
چهارشنبه 18 اسفندماه سال 1389 20:00
تمام شد پس از طی نمودن راهی پر فرازو نشیب بسی سخت و ناهموار اگرچه آغازش در اوج گرمای تابستان بود در یک روز سرد زمستانی به پایان رسید حمد و سپاس خداوند جهانیان را که تمام امیدم بود سپاس باد همراهان بسیاری که یاریم کردند باشد که محتاج خلق نشوند بخشی از روح و جسم و فضای مغزم آزاد شد فقط مانده است مراحل بایگانی و جمع و...
-
غم
یکشنبه 15 اسفندماه سال 1389 23:11
عجب غم بی انتهایی است تمام ناشدنی هر روز و هر لحظه تازه تر قوی تر از روزهای قبل پر رنگ تر از گذشته فراموشش نمی شود کرد حتی موقتا با روح زندگی درآمیخته و در جریان است وای به حال روزی که به دریا برسد آن روز حتما دلم خواهد ترکید همین دل موریانه زده ام
-
قنبرعلی
یکشنبه 15 اسفندماه سال 1389 00:00
گذر نامه قنبر علی هم صادر شد و بردندش به دیار باقی در آن دیار غریب بی بار و بنه یا با باروبنه خدا به فریادش برسد قنبر علی از آن عاشق های دود چراغ خورده بود که به پای عشقش نشست و زن نگرفت مجرد ماند اما نه بی دغدغه دل داد ه بود و دلدار در خانه نداشت هی امان امان امان فلک داد و فلک داد و فلک داد آسیه خسته است باقیش باشه...
-
آرزوهای خوب
سهشنبه 10 اسفندماه سال 1389 21:38
از دیگران: «قربانت شوم انشاء الله منزل میمنت آئین محل مسرت قرین مسکن عشرت تسکین همواره چون فردوس برین با سور و سرور عجین و با عیش و نشاط تزیین همیشه اوقات حالات بهجت علامات در حفظ قاضی الحاجات خالی از کسالات در سماوات بوده و مذاق مبارک از شهر مراد شیرین و از شربت مقصد نوشین»
-
دل درد
شنبه 7 اسفندماه سال 1389 20:31
هزاران حرف و جمله سرگردان در ذهن این ور و آن ور می رفتند و وقتی برای نگارش نبود حالا که وقت هست دلی برای نوشتن نیست نوشتن دل می خواهد سر فرصت باید نوشت اما دلم درد می کند دردی مبهم با کش و غوث اضافی ظاهرا خیلی چیزها دوای دل درد هستند اولیش که همه می دانند آب جوش نبات عرق نعنا کیسه آب جوش جهش پرش اما این درد با این...
-
مصابیح الجنان- دوهزارو یک ختم
چهارشنبه 4 اسفندماه سال 1389 20:32
این کتاب کلا معرفی ختم و ادعیه و اذکار مفید برای زندگی هم دنیا هم آخرت با موضوعات مختلف مثل دیدن امام زمان رفع سر درد چشم درد شفای مریض رفع فقر افزایش درآمد ذکر برای خوابیدن و بیدار شدن برای همسر خوبی داشتن برای محبوب شدن برای روا شدن حاجت برآورده شدن دعا دوستی خداوند علاقه مندی به دین خروج از خانه ایمنی در سفر ایمنی...
-
حس
سهشنبه 3 اسفندماه سال 1389 10:32
حس می کنم آدمیزاد شده است حکایت این شعر: خدا نکند که گدا معتبر شود گر معتبر شود ز خدا بی خبر شود
-
این چنین گفتند
دوشنبه 2 اسفندماه سال 1389 10:42
مرتبا گفتند و شنیدیم که خانم ها همه جا سفره ی دلشان را پهن می کنند و چنین است و چنان و فقط منع کردن از ارتکاب چنین و چنان یکبار نگفتند و نپرسیدند که چرا چنین است و چنان نفهمیدند که چقدر این قشر از جامعه آسیب پذیر و آسیب دیده است که به ریشه ی هر خس و خاشاکی چنگ می زند تا زیربار دل تنگی سقط نشود.
-
راهیان نور جاذبه معنویت
جمعه 29 بهمنماه سال 1389 19:31
ایستاد وسط خیابان دستش را بلند کرد به نشانه ایست تاکسی متوقف شد اتوبوس پیش تاخت و پیچید و رفت ناگهان نگرانی در دلم دوید و آیت الکرسی را بدرقه راهشان کردم آخر در این جاده های ناامن راه درازی در پیش داشتند من هم قبلا این راه را رفته ام راه طولانی اردوی جنوب یا همان راهیان نور چه دل بزرگی داشتند آنها که روزی عزیزانشان را...
-
بازار بندگی
پنجشنبه 28 بهمنماه سال 1389 20:26
خموده و خمیده نشسته و خواب آلوده پس از نماز صبح مشغول به اذکار همی بودم ناگاه صدای آواز دلنشین پرنده ای به گوش رسید خندیدم و بساط برچیدم در بازار داغ چنین بندگی کردنی کالای تو را به مفت هم نمی خرند
-
نام نیک
دوشنبه 18 بهمنماه سال 1389 20:41
حروف ابجد اعم از کبیر و صغیر ظاهرا بدرد خیلی کارها میخورد مثلا براساس همین حروف و اعداد تعلق گرفته به هر حرفی آدم ها به چهار دسته تقسیم می شوند آبی بادی خاکی آتش یعنی همان چهار عنصر طبیعت بعد هریک از آدم ها در هریک از برج های زیر قرار می گیرند که هر برجی خواص خودش را دارد این جوری نیست که در هر ماهی که دنیا آمدی طالع...
-
روزمرگی نوشت
یکشنبه 17 بهمنماه سال 1389 20:43
قرار بود پنج شنبه جشن تاج گذاری دختر دایی باشد اما از آنجا که پسرخاله داماد در حادثه ای غیرمترقبه و ایضا ناگهانی از حالت عمودی به حالت افقی تغییر وضعیت داده است و اطبا جوابش کرده اند و مردمی که از یک دقیقه دیگر خود هم بی خبر اند و خود را رو به حیات می دانند او را رو به موت می پندارند هرچند که می دانند اجل برگشته می...
-
ماندن در شهر آری یا نه؟
جمعه 15 بهمنماه سال 1389 13:25
در کشکول شیخ بهایی نوشته شده است که: اگر می خواهی در شهر یا قریه ای بمانی و منزل نمایی ولی نمی دانی ماندن در آنجا خوب است یا نه اسم خود و مادر خودو اسم آن شهر یا قریه و اسم مکه را به حساب ابجد کبیر چهارتا چهارتا کنار بگذار اگر یکی ماند نشانه رنج و تعب است اگر دو تا ماند متوسط است اگر سه تا ماند روزی اندک به او می رسد...
-
کودکی
پنجشنبه 14 بهمنماه سال 1389 10:29
از دور که آدم را می بیند آنقدر با نگاهش نگاهت را تعقیب می کند تا در فرصتی مناسب برق شیطنت چشم هایش نگاهت را خیره کند و با آن خنده شیطانی اش بگوید سلام همسایه علاقه خاصی به سلام کردن دارد جواب سلام که واجب است همان طور که نمی شود خنده اش را بی پاسخ گذاشت و برویش لبخند نزد عاشق این همسایه گفتن هایش هستم با آن لحن...
-
احمد رشیدی مطلق
دوشنبه 11 بهمنماه سال 1389 15:08
احمد رشیدی مطلق مرد تیتر کوچکی از روزنامه بود فکر کردم بازیگر ی یا هنرمندی نا آشنا است وقتی خواندمو فهمیدم کیست متعجب ماندم که چرا فراموش کرده ام این بازیگر صحنه تاریخ را
-
سوراخ موش
سهشنبه 5 بهمنماه سال 1389 13:50
شنیده ام مختار دوره افتاده است و یزیدیان را گردن می زند ما که پلیدی ای به خرج نداده ایم که در شمار یزیدیان باشیم اما محض احتیاط هم که شده سوراخ موشی برای خودمان جسته ایم شما هم اگر خواستید برایتان پیدا کنیم!
-
دو کاج
شنبه 2 بهمنماه سال 1389 15:00
یکی از دوستان میل زدن که: در کنار خطوط سیم پیام خارج از ده دو کاج روئیدند سالیان دراز رهگذران آن دو را چون دو دوست میدیدند یکی از روز های سرد پاییزی زیر رگبار و تازیانه باد یکی از کاج ها به خود لرزید خم شدو روی دیگری افتاد گفت ای آشنا ببخش مرا خوب درحال من تامل کن ریشه هایم زخاک بیرون است چند روزی مرا تحمل کن کاج...
-
جنگ
جمعه 1 بهمنماه سال 1389 20:44
نمی دونم چرا این همه خواب جنگ می بینم کشت و کشتار و بمب و آتش و تجاوز البته دهه شصتی هستیم دیگه دوران جنینی و طفولیتمان در جنگ سپری شده جنگ جنگ تا پیروزی
-
آینه
چهارشنبه 29 دیماه سال 1389 15:16
آینه را گل مالی کرده است آینه ای که دروغ بگوید به هیچ کار نمی آید
-
بیچاره ها
یکشنبه 26 دیماه سال 1389 19:14
دیم به مهندس عزیزم در ارتباط با بیچاره ها اسم شاعر و نمی دونم شب عید است و گرفتار زن خویشتنم داد از دست زنم اوست جفت منو من جفت حلال و محنم داد از دست زنم هم کرب ژرژه ز من خواهد و هم چادر وال مد و فرم امسال خود نه شلوار بپایم نه لباسی به تنم داد از دست زنم پای من مانده چو خر در گل و دل گشته پریش او بفکر قر خویش گویدم...
-
تهاجم
یکشنبه 26 دیماه سال 1389 19:09
با توجه با تغییرات صورت گرفته و پیام های خطای مکررا ارسال شده و اتفاقات غجیب و غریب مشاهده شده به شدت معتقدم لپ تاپم مورد حمله قرار گرفته ویروس هستی یا هکری که یواشکی افتادی به جون لبی من الهی نابود بشی هرچند شاعر گفته به عمل کار برآید /به سخن دانی نیست
-
موی سپید
چهارشنبه 22 دیماه سال 1389 19:36
این روزها هر وقت با خودم چشم در چشم می شوم این موی سپیدی که درست در خط مقدم موها روییده و مرا تک شاخ کرده است و آزارم می دهد مجبورم می کند که زمزمه کنم: پیری آن نیست که بر سر بزند موی سپید هر جوانی که بدل عشق ندارد پیر است این شعر را می خوانم برای دلخوشی و رو کم کنی این روزگار و آن عمر چرخنده ی رهنده و آن کفن سپید در...
-
فردوسی
سهشنبه 21 دیماه سال 1389 20:06
بسی رنج بردم در این سال سی عجم زنده کردم بدین پارسی هی آسیه بعد سی سال تو چی می خوای بگی؟
-
طلاق
دوشنبه 20 دیماه سال 1389 15:04
«طلاق وسیله مجازات نیست ریسمان رهایی است ... هنگامی که امساک زن به معروف امکان ندارد، چاره ای جز آزاد کردن او به احسان باقی نمی ماند...»
-
دخترک
دوشنبه 20 دیماه سال 1389 15:01
: « ...از لحاظ عاطفی نیز دخترک خواستار مادر شدن است و از بیهوده ماندن رنج می برد...»
-
شک
چهارشنبه 15 دیماه سال 1389 22:41
قابل توجه کسانی که معتقدند شک مقدمه یقین است: تشکیک مبتدی آمیخته با وسوسه است اما تشکیک مجرب گشایشی برای فهمیدن