از انچه ناراضیم

همه انچه که نباید اینگونه باشد

از انچه ناراضیم

همه انچه که نباید اینگونه باشد

عزیزم!

چند روز پیشتر یه آقایی داشت با تلفن همراهش در یک مکان عمومی صحبت می کرد حالا چی می گفت؟گفتن که چه عرض کنم.داد میزد :آخه عزیزم من که بهت گفته بودم(حالا این جمله را با فریاد بخوانید) 

اگه داری با عزیزت حرف میزنی که دیگه داد زدنت چیه؟ آدم که سر عزیزش داد نمی زنه! 

مشکل این جاست که آقاهه دیده بقیه بهم میگن عزیزم اینم گفته منم بگم بدون هیچ فهمی از اینکه بار معنایی کلمه چیست.هممون همین جور هستیم ها. 

عزیزم یعنی فداکاری یک طرفه بدون هیچ چشمداشتی برای عزیزت.مثل مادرها که تمام وجودشان را نثار قرزندانشان می کنند. 

چند وقت پیش تو yahoo نوشته بود از بس مردم بهم گفتن I love you دیگه این جمله آن بار عاطفی مثبت پر طمطراق را ندارد.این هم از اون سر دنیا.

نظرات 9 + ارسال نظر
زیر سایه خدا چهارشنبه 6 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 12:54 ق.ظ http://ziresayehekhoda.blogsky.com

پستای ازدواجت رو خوندم
موارد خوبی رو اشاره کردی

اسطوره سه‌شنبه 2 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 10:22 ب.ظ

این منو یاد یه خاطره شبیه این انداخت
یه روز وقتی توی صرافی کار می کردم دو تا مشتری اومدن و مشاجره ی لفظی بینشون در گرفت. اولی به دیگری گفت آقای عزیز نفهم من چه فهشی بهت بدم که بهت بر نخوره!!!
واقعا این جمله ی فیلسوفانش جای درنگ داشت و از اونجایی که من خوب درنگیدم تا چند مدت اینو سوژه کرده بودم و به شوخی به دوستام می گفتم

آره! حرف جالبی زده...

لیلا جمعه 25 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 07:16 ب.ظ http://rittta.blogsky.com

سلام
دوست من وبلاگ قشنگی داری

ممنونم.

nima پنج‌شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 02:46 ب.ظ

تو که به مشکل ویرایشی یکی گیر میدی بد نیست یاد بگیری لغت درسته نه لغط.
بلاگتم خیلی مزخرف.
یه بچه عقده ای بیسواد میتونه چنین بلاگی داشته باشه.
یه روزی این چرندیات باعث ننگت میشه (اون روزی که به شعور برسی)

هر جور راحتی کسی مجبورت نکرده بیای بخونیش.
بای بای

ساقی جیغ !!! شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 12:53 ب.ظ http://aroomjighbezan.blogsky.com

سلا م عزیزم
من هم هر موقع عصبانی مشم برای در آوردن لج میگم عزییییییییییزم !!!
چراشم نمیدونم ....!!!
اصلن به این موضوع تا حالا فک نکرده بودم ...
عزیزم!!!

نه عزیزم تلاش کن این کار را ترک کنی.یافتن یک لغط دیگر برای لحظات عصبانیت نباید کار سختی باشه.

کوروش شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 11:46 ق.ظ

سلام آسیه خانم
نوشته رو خوندم اما بجای نظر دوست دارم یه سئوال بپرسم واز آنجا که صراحت تو رو میدونم دوست دارم صادقانه جواب بدی
سئوال؛ اگه بدترین مرد دنیا رو در اختیارت بزارن و تو قدرت هر کاری رو داشته باشی
یک:مجازاتش میکنی؟
دو:اگه مجازاتش کنی چطور مجازاتش میکنی؟
سه:قبلا بگم که در مجازاتت احتمالت زیادی وجود دارد که تو به هدف نرسی.مثلا :اگه خواستی موهاشو بکنی باید بگم کچل است یا اگه خواستی بزنیش باید بگم قوی است و زدن خانمها براش نوازش است اگه خواستی ولش کنی که خجالت بکشه تا اصلاح بشه؛باید بگم مسخرت میکنه و اصلاح نمیشه.
اگه خواستی از گرسنگی یا تشنگی آزارش بدی ؛اون آدم اهل ریاضتی است و خوشحال میشه؛
اگه خواستی با حربه زنانه عاشقش کنی بعد دلشو بشکنی باید بگم اصلا دل نداره.
اگه خواستی رسواش کنی؛رسواترینه
خواستی؛شکلشو داغون کنی یا زندانیش کنی باید بگم بد شکل ترینه و تنها ترینه
اگه بگی قابل ترحمه :اون خشن ترینه
خوب حالا بگو چطور مجازاتش میکنی؟
آهان اگه بگی اصلا کارش ندارم باید بگم کم آوردی
شاهزده خانم

خوب اولش گفتید:قدرت هر کاری رو دارم و خواستید بدونم چه کارش میکنم در حالیکه پیش فرض تان این است که مجازاتش میکنم و چطور مجازات کردن مسئله است.
مشکل شما مرد ها همین است که با پیش فرض های خودتان جلو می روید.هیچ گاه اجازه بیان شدن و شنیده شدن نظر دیگران(بلاخص زنان)را نمی دهید.
نوشتارتان مشکل ویرایشی دارد.شماره های بعد از یک درحقیقت زیر مجموعه ی یک هستند و نمی توانند۲ یا ۳ یا.. باشند .۲ یا ۳ یا شماره های بعدی برای گزینه های دیگری است که شامل کارهای متنوع دیگری می شود که می توان در حق این گودزیلا انجام داد.مشکل از ندانستن اصول نوشتن نیست مشکل از مذکر بودن است.سلطه طلبان خشن ستیزه جو.

[ بدون نام ] چهارشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 02:00 ب.ظ http://harjmarj.blogsky.com

این عزیزم از فحش بدتره :))))))))))

اره دیگه این از مزایای زندگی مدرن که مودبانه بهم فحش بدیم.ممنون که به وبلاگم سر می زنید

کوروش سه‌شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 06:13 ب.ظ

سلام
خوبی؟
دلیل سفید بودن این بود که دستم رفت روی اینتر و دیگه نشد که بنویسم اما حالا میگم.
دیار من دیار کرٌد است که مدت زیادی است خودم هم نرفتم
واز زمانی که از ترکیه اومدم تهرانم
حالا خودت کجای؟

سلام آقا کوروش از .بلاگتون چه خبر؟
نمی دونم چرا ولی حس می کردم مال غرب کشور باشید.
من هم الان تهرانم ولی تهرانی نیستم.
دیار من در شمال شرقی ایران واقع شده.
بازم سر بزنید.
در مورد مطالب هم نظر بدهید دیگر لطفا.
با دود و دم تهران چه می کنید؟

[ بدون نام ] سه‌شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 08:19 ق.ظ http://no-1.blogsky.com

راست می گی واقعا ! یاد اون قضیه افعال معکوس افتادم ...

خیلی ممنون که به ماسر زدید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد