از انچه ناراضیم

همه انچه که نباید اینگونه باشد

از انچه ناراضیم

همه انچه که نباید اینگونه باشد

سبز نارنگی


من تا قبل از ورود بدانشگاه نارنگی سبز نمیخوردم

نشسته بود روبروی من

منی که در ان اتاق کوچک محقر اضافی بودم

نارنگی سبز میخورد

با ولعی هر چه تمامتر

و من غرق در افکار دربه دری ام

بی مکانی ام

اویزان بودنم

و شرایط سخت تحمیلی غیرمنتظره غیرقابل هضم

به او خیره شده بودم

که ناگهان یک عدد نارنگی کوچک سبز بطرفم پرتاب کرد

از روی دلسوزی

و یا نمیدانم چه؟؟؟

چه روزگار سختی بود

نمیدانم در نگاهم چه دید

فکر کرد حتما دهانم اب افتاده و تنگدستم

لبخند

میهمان لبهایم شد

چقدر شیرین بود

کاش ان زمان هم توان خندیدن داشتم

به تمام دردها و رنجها

مشقتهای بیهوده

کاشکی این خاطرات تلخ

بروند

دور شوند

بازنگردند

هیچ وقت هیچ وقت

خوابگاه


این وبلاگهای راکد 

مرا پرت میکند

 به دلگیرترین عصرهای غم انگیز خوابگاه

هیپیپ هورا

 

به یاد حرکات پاندولیک زیر دوش آب سرد خوابگاه

ها

 

چرا میگن هفته خوابگاه ها؟ 

ها جمع آخرش چیه دیگه؟ 

کاش میگفتن 

هفته خوابگاهی ها

هم اتاقی

 

ی هم اتاقی داشتم 

درب اتاقو پشت سرش نمی بست 

موقع ورود هم دربو با آرنجش باز میکرد 

چون معتقد بود دستگیره درب اتاق احتمال زیاد به نجاست و نه کثافت آلوده هست!!! 

 

آخر شب یا بعداز ظهرکه خاطرش جمع میشد همه خوابیدن 

آجیل و میوه میخورد!!! 

خربزه می آورد زیر تختش قایم میکرد 

خوب ی نفر آدم که نمیتونه یک جا و یواشکی و زیر لحاف 

ی خربزه رو بخوره 

گند میگرفت بوش کل بچه ها رو فراری میداده!!! 

(نه خود خورد نه به یکی دیگه دهد/ گنده کند به سگ دهد) 

 

دورگه اصفهانی قمی بود 

تک فرزند بود   

دو به هم زن خوبی هم بود  

 خودسر بود  

زندگی دسته جمعی بلد نبود 

چون موقع وضع قوانین اتاق یک نفر در مقابل هفت نفر بود و  

رای با اکثریت 

همیشه ساز مخالفش کوک بود

  

بساطی داشتیم با این آدم 

 

 

 

 

هفته خوابگاهها تموم شد.

 

 سال اولی بودیمو کلا ندید بدید 

اطلاعیه زده بودن 

همایش جرایم خوابگاهی 

ما هم که کلا ساده دل بودیمو 

با خودمان فکر میکردیم 

غیر از سرقت چه جرم دیگه ای میتونه تو خوابگاه اتفاق بیفته ؟؟ 

چرا نوشتن جرایم!  ننوشتن جرم!  

رفتیم تا ببینیم ممکنه مجنی علیه چه جرایمی قرار بگیریم 

که... 

 راهمون ندادنو گفتن: 

مخصوص پسران!!! 

درحالیکه تو اطلاعیه هیچ اشاره ای به این موضوع نشده بود. 

خلاصه فهمیدیم جرایم خوابگاهی پسران یعنی  

سرقت اعتیاد شرب خمر و مسکرات وکارای بدبد  

جرایم خوابگاهی دختران یعنی جیغ زدن برف بازی کردن توی محوطه حضور نداشتن در اتاق هنگام حضور و غیاب،اقاممت نداشتن شب در خوابگاه بدون هماهنگی با مسئول شب و هزارتا بشینو بردار حراست( البته الان خیلی عوض شده)

خوابگاه(۴)

خوابگاه و

دردسرهای خوابگاهی

اختلافات سلیقه ای و فرهنگی

توهین ها

کج فهمی ها

کم کاری ها

بی مسئولیتی

محدودیت ها

مراعات ها

رختشویی

ظرف شویی

پخت و پز

کلید توی کفش 

حمام های آب سرد

مستراح های عمومی

نجس و نجس کاری

آقایون چشم پاک تاسیسات مدام در طبقات

خانوما مراقب حجاب خود باشید!

دیوارهای بد رنگ

پرده های بی قواره

موکت های کثیف

تغذیه نامناسب

بیماریو تنهایی

خرید روزانه

این همه بار

پولام تموم شد

مامان لطفا پول

وای باز مهتابی سوخت

آبا چرا قطع؟

خانوم کارت خوابگاه

صدای ماشین های عبوری

ناسزاهای ناموسی رهگذران شبانه

شوفاژهای همیشه سرد

کولرو خاموش کنید منجمد شدم

کمدم جا نداره

گربه های نترس

موش های زرنگ

دوری خانواده

دلم هوای خونه کرده

ترمینال

جاده

راننده

بلیط

اتوبوس

قطار

ندرتا هواپیما

آدمهای مختلف

تصادف،برف،طوفان

گردنه،ترس،اضطراب

دلهره

تاخیر

وقت،عمر،سرمایه

چشم های منتظر

آغوش گرم مادر

چایی دم کرده

نان داغ صبحانه

آب همیشه گرم

دست های پدر

رسیدم

خونه

آرامش

خوابگاه(۳)

خوابگاه و

ده ها سلامو

لبخند و

احوال پرسی روزانه

فقط کافیه پاتو از اتاق بزاری بیرون

اصلا نه تو همون اتاقم که باشی

هستن دوستانی که بیان و سلام کنندو

ازت تخم مرغ قرض بگیرن

یا نون

یا کبریت

بخصوص که اتاق مجاور آشپزخونه هم که باشی

و

همیشه هم نون داشته باشید

یا بیان بگن دنبال ی پایه میگردن

حالا برا هر کاری

بین شما و دنیای خارج فقط

ی در فاصله است

که با چندتا تق باز میشه

بدون اینکه بدونید کیه میگید بفرمایید

حتی اگه آقای تاسیساتی باشه!

خودتیو تختت و کمدت

انگار آدم رو ی کرجی زندگی می کنه

مثل هاکل برفین

در مضیقه بودن همیشگی فضا