از انچه ناراضیم

همه انچه که نباید اینگونه باشد

از انچه ناراضیم

همه انچه که نباید اینگونه باشد

طلاقیها

ادم میماند چه کند؟

داشتم در تلگرام طلایی غور میخوردم

که چشمم افتاد به عروسهای طلاقی فامیل

نه اینکه چون فامیل شوهر هستم ها

نه

بعنوان فرد منصف بیطرف میگویم

اگرچه در ابتدا همسران خوبی بودند

اما

ناگهان

تغییر روش داده و تبدیل به اژدها شدند

البته نه در روابطشان با من یا افراد فامیل

بلکه در مهمترین و مبنایی ترین رابطه 

یعنی

رابطه ی همسری

همسرانشان را تبدیل به همسنگری

در راستای خواسته هایشان نمودند و 

وقتی این همسنگر از پا درامد

از رویش با تانک رد شدند و رفتند

بی محابا

بدون درنگ

و نمیدانستند این همسنگر له شده

میماند انطرف پلهایی که پشت سرشان خراب میشود

و 

دیگر دست یافتنی نیست

عشق جز جاذبه و کشش بین دو جنس نیست

یعنی

زیاد قابل اعتماد نیست

محکم نیست

همین طلاقی دوم

که اینک در کشاکش دادگستری رفتن است

شوهری مجنون داشت

که بخاطر رسیدن بهمین طلاقی

کارها کرد فرهاد افکن

و بعد از ازدواج چقدر خوش بودند و

چه سختیهایی را باصبوری تحمل کردند

تا زندگی دو نفره شان جان گرفت

شکوفا شد

من هنوزم در بهت و ناباوری

به این کشاکش تلخ مینگرم


ادم از این جهت میماند که نمیداند با این طلاقیها

رابطه داشته باشد یا نداشته باشد

اگر بخواهی نداشته باشی که معقول نیست

چون با شوهرش مشکل داره نه با من

اما

من هم فامیل همان شوهر هستم

که

فعلا بد است

رابطه داشتن بدتر از نداشتن است

چون

.. 

چونش را نمیتوانم در قالب کلمات دربیاورم

فقط باید بود و دید و چشید


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد