از انچه ناراضیم

همه انچه که نباید اینگونه باشد

از انچه ناراضیم

همه انچه که نباید اینگونه باشد

مادر

گداشت آخر هفته بچه ها تعطیل شوند

بعد برود مادرش را ببیند

اما دیر رسید

به نعش بی جان مادرش سلام کرد

نصفه و نیمه

سلامش در هجمه ی گریه اش گم شد

حالا او مانده است و عمری دراز

که مادر مادر کند و بگرید

دست روی دست بزند و ای وای ای وای کند

چقدر بد

دیدارشان افتاد به قیامت

آنجا هم که کسی برای دیگری وقتی ندارد


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد