از انچه ناراضیم

همه انچه که نباید اینگونه باشد

از انچه ناراضیم

همه انچه که نباید اینگونه باشد

اصلاح الگوی مصرف دل(۱)!

دل چیست و ما با آن چه می کنیم؟

...گل آدم را در تخمیر انداخته که "خلق الانسان من صلصال کالفخار" و در هر ذره ار آن گل، دلی تعبیه می کرد و آن را به نظر عنایت پرورش می داد و حکت با ملایکه می گفت : شما در گل منگرید؛ در دل نگرید....

...گوهر محبت بود که در صدف امانت معرفت تعبیه کرده بودند و بر ملک و ملکوت عرضه داشته، هیچ کس استحقاق خزانگی و خزانه داری آن گوهر نیافته، خزانگی آن را دل آدم لایق بود که به آفتاب نظر پرورده بود...

...پس چون ابلیس گرد جمله ی قالب آدم برآمد، هر چیزی را که بدید از او اثری، بازدانست که چیست اما چون به دل رسید، دل را بر مثال کوشکی یافت در پیش او از سینه میدانی ساخته چون سرای پادشاهان. هرچند کوشید که راهی یابد تا در اندرون دل  دررود، هیچ راه نیافت... 

متن بالا از کتاب مرصاد العباد که در ادبیات فارسی سال سوم دبیرستان اومده.داداشم دیروز داشت می خوند آخه امروز امتحان داره الانم رفته امتحان بده قربونش بشم...بلند بلند هی نوای دل دل سر می داد که با خودم گفتم:این بچه چش؟ مامانم گفت: داره با دوست دخترش حرف میزنه وگرنه آدم معمولی در روز چند بار میگه دل؟ گفتم مامان بسه! داداشم مال این حرفا نیست! داداشم آقاست! 

رفتم سروقتش دیدم بله دارهفارسی می خونه.یهو به خودم گفتم: یعنی اکثر جوونای این دوره این درسو پاس کردنو باز با دلشون این جور رفتار می کنند؟

ضعیفه۴

 خدایا

این همه احساس و عاطفه و محبت را در وجود زن به ودیعه نهادی که چه شود؟

پس چرا زن را آنقدر ضعیف آفریدی که از پس حراست آن ودیعه بر نیاید؟

و این گنج به تاراج رفته را چگونه پاسخگو باشد؟

محبتی که  در روابط نامناسب هرز می رود و گلی نمی شکفاند.

قتل!

چه کسی شیطان را کشت؟

چه کسی را شیطان کشت؟

چه کسی اقدام به کشتن کرد؟ 

قابیل آغاز گر راهی بود که خود نمی دانست روزی به جایی خواهد رسید که هزارتن را می شود یک جا سر به نیست کرد جوری که حتی نیازی به پنهان کردن اجسادشان هم نباشد.

تعریف زن

ناشناخته ترین موجود تاریخ بشریت!

وبلاگ گردی

وقتایی که خسته و بی حوصلم اونقدر که حتی خواب دوست نداره طرفم بیاد میام وبلاگ گردی از چت روم رفتن خیلی بهتره. 

چه چیزایی می شه دید تو این وبلاگا ادمای رنگاوارنگ و جور واجور اما همه عاشق!!! 

ای بابا چقدر دارو دسته ی عشاق پر جمعیت شده و ما غافلیم ولی به همون اندازه تعداد دلای شکسته و رها شده هم رفته بالا.یکی یکی رو گذاشته و رفته هویجوری. 

حالا اینا شدن دل شکسته و غمگین!!! 

نمی دونم دنیایی که توسط این ادما اداره بشه چه شکلی میشه؟؟؟ 

به مناسبت پیشواز هفته ی خوابگاهها!!!!!!!!!!

وقتی برای کنکور درس می خواندم فکر می کردم خوابگاه مثل خوابگاه جودی ابت و دوستانش است.اما وا اسفا از روزی که خوابگاه حقیقی را دیدم.غیر قابل مقایسه بود همه چیزش با هم تفاوت داشتند و دارند.  

موکت های کثیف پاره 

تخت های درب داغان زیوار دررفته. 

 فضای تنگ و تاریک بدون هواکش.  

بدون حتی یک کمد. هشت تا بچه از اقصی نقاط میهن اسلامی با فرهنگ های متفاوت  

 غذای بد. 

 سلف کثیف 

امکانات کلا تعطیل حتی یک میز و صندلی برای مطالعه نبود

 صف طولانی برای سرویس شبه بهداشتی   

سروصدای خیابان مجاور جای باغ حیاط خوابگاه جودی اینا  

سرویس های شلوغ نامنظم 

کارمندان بی تربیت  

هر چند پس از گذشت چند سال الان وضع کمی بهتر شده ولی یکی از اساتید وقتی شنید اتاق ها چهار نفره است آن هم در چه فضای کوچکی گفت:چهار تا گربه هم بندازی تو اون اتاق نمی تونند با هم سر کنند! 

تازه خبر نداره همین لونه زنبوری رم با چه منتی و با گرفتن پول آن بصورن پیش به ما می دهند.بگذریم از اختلافات و مسایل منتظر الوقوع که می توانند اعصابی برای شما باقی نزارند. 

من می خواهم بدان مگر رعایت عدالت و ایجاد شرایط یکسان برای تحصیل برای همه ی افراد از وظایف دولت نیست همه جاکه نتوانسته اید دانشگاه درست کنید البته منهای پیام نور سرکاری از درست کردن چهار تا ساختمان درست و حسابی هم عاجزید؟ 

این همه خرج اداره کردن دانشگاه و استاد و... می شود اما دانشجو آرامش اعصاب و روان ندارد که درس بخواند. 

اگه یه روزی پولدار بشم یه خوابگاه مثل همون که آرزو داشتم می سازم .

شهلا جاهد

شهلا جاهد متهم به قتل لاله

الان محکوم به اعدام با طناب دار

به جرم قاتل بودن

اما نه...

به جرم دوم بودن!!

تلخ اما باید بگم...

این سزای هر کسی که

بی اجازه وارد حریم یکی دیگه می شه...

و در حقیقت خائن!

و چه قبحی داره خیانت.

شهلا باید خوشحال باشه...

این دنیا اگه نه

اون دنیا باید تحمل می کرد...

ضعیفه(۳)

آنقدر دردانه پسر نازپرورده شان آزارش داد که :

گفت : نادان باشد آنکه در انتظار داشتن پسری ضجه بزند.

گفتم: مگر نمی دانید که پسر داشتن  ارزویی است به قدمت تاریخ بشریت.

گفتم: مگر نمی دانید که چه خانه هایی در آتش عطش پسر داشتن سوخته و چه خاندان هایی مقطوع النسل گشته اند چون پسری نداشته اند.

گفتم: مگر نمی دانید چه زنانی بختشان سیه گشت چون پسری بدنیا نیاوردند.

گفتم: مگر از تعداد مردان در عزا نشسته از نداشتن پسر اگاه نیستید؟

گفتم: مگر همیشه اذعان نمی کنید که بهترین خاطراتتان باز می گردد به زمان تولد پسرتان.


گفت: چیزی نگفت.خندید.

با خودم گفتم: این است حاصل زیستن در دنیای پر از جهالت یا اختیارهای جاه طلبانه.