از انچه ناراضیم

همه انچه که نباید اینگونه باشد

از انچه ناراضیم

همه انچه که نباید اینگونه باشد

هی آسیه


ببین در چه وضعی
در چه عصری
در چه زمانه ای روزگار سپری می کنی

...
من حس خوبی ندارم
نه اینکه حس بدی داشته باشم
نه
اتفاقا حس ناشکری هم دارد کم کم پیدایش می شود

 هیچ ذوق خاصی ندارم
شاید تمام ذوقم را جای دیگری خرج کرده ام
شاید هم چون از ذوقم استفاده نکرده ام گندیده است
تاریخ مصرفش تمام شده است.
معلق مانده ام
باز تک بعدی بودن بر من یورش آورده است
فقط به هیچ فکر می کنم
و به سکوت
و به صوتی ممتد

 خداوند فقط خودش دستم را باید بگیرد
همان خدایی که حتی سر نماز هم هواسم نیست که چه می گویم
و بعد می بینم نماز تمام شده است
و آسیه هنوز مشغول تفکر تک بعدی به سکوتش است
از اینکه نمی دانم چه خواهد شد
خوابم نمی برد
ناراحت می شوم
هیچ گاه تاکنون حس نکرده بودم که آینده هم می تواند اینچنین مبهم باشد


نظرات 4 + ارسال نظر
باران یکشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:24 ب.ظ

آسیه که ذوقش تموم بشه یا منقضی بشه بقیه چی باید بگن!

بقیه فقط باید آه بکشن باران جان
اون بیچاره ها خودت می دونی چه بلایی سر آدم درمیارنآدم قیافه خودشم یادش میره چه برسه به ذوقش

مهدی سه‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 10:42 ب.ظ http://ezdevajbartar.blogsky.com

سلام
وبلاگ خوب و مفیدی داری
موفق باشی
خوشحال میشم اگه به وبلاگ منم سر بزنی و نظرتو درباره اون بگی

اسطوره دوشنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 04:02 ب.ظ http://oos2re.blogsky.com

بحنگ!

جنگ جنگ تا پیروزی

باران یکشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 05:53 ب.ظ

من آسیه قبلی رو می خوام. هنوز به این آسیه عادت نکردم.
امیدوارم تو هم عادت نکنی آسیه جون.

باشه عزیزم خودمو ممورایز میکنم تا فراموش نشم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد