همه جانم درد است
خود درد
درد بی پدری
درد بی همسری
بی فرزندی
بیوه شدن
تنها ماندن
نگرانی و دل آشوبه ی بی خبری
انگار سالها در جنگ زیسته ام
و اینک همه ی آن دردهای خاموش
باردیگر زبانه میکشند