شده مثل مرده روی تخت احیا
شوک میخوره برمیگرده
دوباره فردا میره و باز شوک و برمیگرده و
پس فردا
و روزهای بعد
چرا کامل برنمیگرده؟
یا چرا کامل نمیره؟
این نوسان بین رفتن و نرفتن
زهرآگین و تلخه
کاشکی بفهمه
و خودش بره
بره و دیگه برنگرده