مامان برام ماجرای سکندر پادشاهو تعریف کرد
سکندر پادشاه وصیت کرده بود که وقتی مرد
دستشو از تابوت بیرون بزارن
هرجا دستش رفت تو تابوت
همونجا دفنش کنند
سربازان بیچاره تابوتو گرفتن رو دوششونو شروع کردن به دور دادن
تا ببینند بالاخره کجا دست آقای پادشاه میره تو تابوت
پیرزنی از سربازا پرسید قضیه چیه؟
و اونام ضمن تعریف کردن قضیه اظهار خستگی و کلافگی هم کردن
که معلوم نیست کجا دست پادشاه بره تو تابوت
پیرزن خم شد و مشتی خاک ریخت کف دست پادشاه مرده
و دست پادشاه رفت تو تابوت!
جالب بود
ممنون