-
ابله داستایوسکی
دوشنبه 18 اردیبهشتماه سال 1402 15:56
آیا این کتاب را خوانده اید؟ خواندن آن وقت زیادی میطلبد. کاش نویسنده موقع ترجمه اسمهای روسی را به اسمهای کمتر گیج کننده تبدیل می کرد. اگرچه انسانامروزی طالب سرعت است و همه دنبال انتقال مفهوم در کوتاهترین زمان ممکن هستند ولی انگار زمان داستایوسکی اینگونه نبوده است توضیح دقیقه دقیقه ی زندگی شخصیتهای داستان با آن توصیفهای...
-
دل پیچه
چهارشنبه 13 اردیبهشتماه سال 1402 14:37
دلم پیچ میخورد و مرا تاب می دهد دل پیچه نمی دانم فاز روده چیست که پیچ می دهد آدم را عطر بادمجان سرخ شده همه جا پیچیده است صدای برخورد قاشق و چنگال به بشقابهای چینی آن همسایه هم می آید صدای زنگ خوردن موبایل همسایه هم می آید شوهر همسایه بسلامتی از سفر برگشته چون صدای او را هم میشنوم همسایه با خواهرزاده ه اش خوش و بش...
-
احمد غلامی و آدمهایش هایش
سهشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1402 21:19
اول که کتاب را گرفتم گفتم از آنهاست که آدم را بیچاره می کند از همه کار می اندازد و به پای خودش مینشاند یک نفس خواندم تا خسرو خرگوش سرم گیج گرفت از آدمهایش این همه آدم؟ مگر آدم در هر چنددقیقه توان هضم چند آدم را دارد؟ کتاب خوبی است میتوانید بخوانید و عین همان را برای آدمهای اطرافتان که نه برای هررهگذری که از کنارتان...
-
روز معلم۱۴۰۲
سهشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1402 18:53
از اول هفته درگیر ماجرای روز معلم شدم چقدر سختش کردن فلان قدر برای هدیه فلان قدر برای پذیرایی بزار به بچه ها خوش بگذره مادرا می افتن به جون کلاس و تزئینات و ... کارهای بیهوده ما دانش آموز،بودیم که برای معلممون جشن میگرفتیم خودمون بدون دخالت مامانها بچه های امروزی بچه آن قرار نیست هیچوقت بزرگ بشن همش مامانا دنبال این...
-
مرزداران باغیرت
دوشنبه 11 اردیبهشتماه سال 1402 11:10
"فارسی حرف بزن اینجا خلیج فارس" کاش هرکسی ی مرزبان باغیرت تو وجودش داشت که بلند و با قدرت تذکر بده از خط قرمزها رد شدی برگرد برگرد از فطرتت دور نشو #خلیج_فارس
-
قربانی
جمعه 8 اردیبهشتماه سال 1402 16:22
هوا ابریست نه گرم و نه سرد پنجره ها باز است همینطور پنجره های همسایه خسته شدم از درگیری زن همسایه با پسرش اصلا اهل مراعات نیستند برای ده هزارمین بار مثل خروس جنگی به جان هم افتاده اند داد در مقابل داد توهین بی احترامی اوقاتم تلخ شده است انگار خودم دعوا گرفته ام همان خانه قبلی را می خواهم کوچک بود قدیمی بود سوسک داشت...
-
تف نامه
چهارشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1402 23:18
امان از این روابط بی سر و ته مردای بی خاصیت زنای بوگندو شخصیتهای شهوت زده لعنت به بی غیرتهای روزگار و ناموس های نجس
-
دندانپزشکی
جمعه 1 اردیبهشتماه سال 1402 10:39
عصب کشی دندان با روکش هفت و نیم میلیون تومان خود خانم دکتر گفت!!! یعنی معادل پانصدکیلو گندم الف ماهی پانزده میلیون تومان حقوق میگیرد، شوهرشم درآمد داره، خونه از خودشونه و ماشین هم دارن، با این حال گفت نمیرم. دنبال جای ارزونتر میگردم. پس بقیه چی بگن؟ یک آقای دندونپزشکی میگفت مواد و تجهیزاتی که میخریم خیلی فرق می کنه...
-
سفر اربعین چی ببرم
پنجشنبه 31 فروردینماه سال 1402 17:30
لیست وسایلی که سفر اربعین برده بودمو خیلی وقت بود که میخواستم اینجا بنویسم الان انگار وقتش شد: دمپایی سبک کف دمپایی یکم قطور باشه جوراب ضخیم سه جفت دستمال کاغذی لباس نخی جیب دار سبک دو دست( مانتو شلوار روسری ) آفتاب گیر و عینک آفتابی کوله نخی سبک جادار نخ و سوزن خوراکی سبک بطری آب تکنفره اکساب لیمو ترش خاکشیر تخم...
-
زن در ترازوی ثروت
پنجشنبه 31 فروردینماه سال 1402 10:32
دیشب ی آقای دست ی بچه ی تازه راه افتاده رو گرفته بود و گدایی می کرد میگفت مادر نداره، کمکش کنین. خوب خیلی ها مثل من حتما تو دلشون گفتن : پدر که داره.نکنه قرار بوده مادرش خرجشو بده؟ بعد بعد و اما بعد به مکتب فکری رایج امروزه دقیق شدم: زن پولدار خیلی بهتر از زن بی پوله از اولویتهای انتخاب همسر درآمد داشتن زن یا بابای...
-
از ماست
پنجشنبه 31 فروردینماه سال 1402 10:16
از ماست که برماست پس تا اتفاقی روی میدهد که بر ماست دنبال از ماست میگردم از ماستهای بسیاری را باید بیابم ولی کو حافظه؟ کو قدرت کشف حقایق علی و معلولی جهان؟ پس قبل از انجام کوچکترین تحرکی از گفتار رفتار نگاه شنیدن خوردن خوابیدن و... باید بدانیم که برماست آیا می پسندیمش؟ اینگونه دنیا جای تنگی می شود برای زیستن ولی چه...
-
اسمارتیز
یکشنبه 27 فروردینماه سال 1402 22:20
ظرف تلقی بی رنگ قلب شکل پر از دانه های رنگی اسمارت بینز یا همان اسمارتیز خودمان روی مبل کنار خوراکیهای دیگر نشسته است دختر برای خودش فروشگاه بازی راه انداخته است همه ی خوراکیهایی که از فروشگاه خریداری کرده را کنار هم ردیف کرده است به تک تک آنها نگاه میکنم هرکدام از این خوراکیها برای بچگیهای زمان ما دنیایی شاهانه...
-
تشکر از یک نویسنده
یکشنبه 27 فروردینماه سال 1402 14:25
((وای تستر تو هشتادهزار و خورده ای پوند بردی و طفلک پسر شیطون تو باختی)) داستان قهرمان اسب چوبی از دی اچ لارنس متوفی در ۱۹۳۰ داستان بسیار جالبی هست و تاثیر رفتار مادر را در زندگی بچه ها نشون میده به زنها هشدار میده مر اقب باشید در عوض پول هرچقدر زیاد هم که باشه بچه هاتونو از دست ندین انگار میخواد بگه زنها دارن...
-
احوال
شنبه 26 فروردینماه سال 1402 20:47
و تو چه می دانی حال باغبان را پس از وزش بادهای شدید؟؟؟ او نگران میوه های سر درخت است که با باد بر خاک غلتیده اند فقط می تواند تماشا کند ایستاده یا نشسته یا خوابیده کاری از دست کسی بر نمی آید باد می آید و طومار زندگی میوه های سردرخت را در هم می پیچد و تو چه می دانی حال کشاورز را وقتی گندم های تشنه اش را می بیند آسمان...
-
دهنک
سهشنبه 22 فروردینماه سال 1402 13:49
"دهنک زد و خلاص" می دانید عبارت بالا یعنی چه؟ دهنک زدن به نفسی گفته میشود که بازدم ندارد معمولا به نفس آخر انسان اشاره دارد احتمال دارد در طول عمرتان آخرین نفس بدون بازدم را از نزدیک مشاهده کنید و یا مشاهده کرده باشید چون در هر حال در میان جمع انسانها زندگی می کنید انسان هایی که مرگ هر لحظه رصدشان می کند تا...
-
آن زن
سهشنبه 8 فروردینماه سال 1402 22:11
تمام توجه شان را گذاشتند روی بی توجهی خودشان را زدند به کوچه ی علی چپ و فراموش کردند که دکترها جوابشان کرده اند خانه را تکاندند هرچند مختصر هرچند سطحی. جامه نو کردند. سیب در کاسه ی گل قرمز مادربزرگ تاب می خورد و ماهی در تنگ بلور. سبزه نارنج در کنار سنبل و سکه ها در کنارسنجد بی قرار بودند چند ساعتی به نو شدن سال مانده...
-
نوروز۱۴۰۲
شنبه 5 فروردینماه سال 1402 11:42
سبز روشن چشم نواز همه جا حضور دارد در گلها علفهای هرز چهره ی خندان آدمها کوه دشت جنگل حتی آسمان و همچنین در آرامگاه مردگان و تو را می خواند هیت لک هیت لک
-
بانک
دوشنبه 29 اسفندماه سال 1401 16:41
دیروز صبح زود روانه بانک شدم وقتی رسیدم چهارده نفر در صف انتظار بودند چهار صندوق دار مشغول خدمات رسانی سه مرد و یک زن آن سه مرد با سماجت و سرعت کار می کردند اما آن زن جا دارد که اخراج شود در کمال خونسردی و به آهستگی هرچه تمام تر مشغول بود بیشتر تمرکزش روی وقت گذرانی بود تا راه انداختن کار مشتری
-
درد
شنبه 20 اسفندماه سال 1401 08:20
سرم درد می کند خیلی وقت است که این درد با من همراه است من به او بی توجهم تحملش می کنم و صدایم در نمی آید بدین ترتیب یک آب خوش از گلویم پایین نمی رود انگار استخوان لای گلویم مانده است زندگی نمی کنم درد امانم را می برد به اوج می رسد سرم را به دیوار میکوبم شاید ساکت شود فایده ای ندارد با مشت میزنم بدتر می شود وسعت می...
-
گرما
پنجشنبه 18 اسفندماه سال 1401 14:04
شکوفه های آلو تمام شدن فکر کنم اگر با همین فرمان جلو برویم چند سال بعد آلوگوجه یا همون گوجه سبز سین هشتم هفت سین باشد چه آب و هوای بهم ریخته ای قبلا انقدر هوا سرد بود که سیزدهم فروردین تازه درخت آلو شکوفه می داد ما امسال غیر از اون هفته که کل کشور سرد شده بود زمستونی ندیدیم که باشد لحظه ی چشم انتظاری برای بهار
-
پول خون
شنبه 13 اسفندماه سال 1401 15:00
دخترش تصادف کرد و مرد راننده مقصر نه گواهینامه داشت نه بیمه!!! یعنی دیه رو باید از جیب خودش بده و چون نداره صندوق میده بعد از این آقا میگیره شکایت درحال رسیدگی هست نمیدونم چرا انقدر طول کشیده بیشتر از یکسال حالا شاکی که مادر متوفی هست میگه رضایت دادم پول خونی رو نمی خوام!!! باور کردنش برام سخته خیلی سخته از یکطرف مادر...
-
ضعف ها
شنبه 6 اسفندماه سال 1401 17:36
آیا از اینکه دیگران به نقطه ضعف شما بخندند لذت می برید؟ آیا از اینکه به نقطه ضعف دیگران بخندید لذت می برید؟ آیا از اینکه دیگران را با نقطه ضعف شخص خاصی بخندانید لذت میبرید؟ آیا شده است تاکنون وقت بگذارید و برای نقطه ضعف خودتان جوک بسازید و آن را در فضای مجازی و رسانه های عمومی منتشر کنید؟ در مورد نقطه ضعف دیگری چطور؟...
-
شیطان و سعید
سهشنبه 25 بهمنماه سال 1401 21:54
نمازش تمام شد اذکار بعد از نماز را باتوجه و دقت میگفت ندایی آمد :(( عجب نمازی خواندی)) بعد از تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها آیت الکرسی را شروع کرد ندای شیطان بود،ادامه داد (( خوشبحال سعید، نشسته است پای قلیانش و تو برای او پاداش جمع می کنی)) جواب شنید:(( خوشبحال حضرت ابراهیم که سنگ دم دستش بود و به طرفت پرتاب کرد....
-
پز دادن
جمعه 21 بهمنماه سال 1401 20:33
هستند پدر و مادرهایی که اهل تبعیض هستند تعدادشان هم خیلی کم نیست تبعیض خیلی بد است بالاخص در توجه دادن علاقه ی خاصی دارند که تمام پولشان و دارایی شان را برای سوگلی شان خرج کنند بسلامتی مبارک باشد مال خودشان است هرجور دوست دارند خرجش کنند ولی چرا بر سر بقیه منت می گذارند؟ جلوی همه، دامادش را میکوبد بخاطر ماشین قراضه اش...
-
تکلیف
چهارشنبه 19 بهمنماه سال 1401 13:37
آدمیزاد یکوقتهایی عوض میشود به همه کارهای کرده ی خودش می خندد الان دوست دارم با یک رفیق حرف بزنم دور سینی چای چقدر لهیده شدم مچاله ی مچاله به حال گوجه حسرت میخورم محصول له شدن گوجه رب است ولی له شدن من ثمری نداشت به آ فکر میکنم همه اش مریض است از این دکتر به آن دکتر ازمایشگاه و سونو رادیولوژی و جراحی های کوچک و بزرگ...
-
دو همسفر
یکشنبه 16 بهمنماه سال 1401 14:49
خورشید به آسمان ها پر کشید درست مثل حاج اسماعیل. اقوام مشترک زیادی داشتند میشد هر دو را با هم تشییع کرد ولی این امر میسر نشد. خانه هایشان از هم دور بود و هر مرده ای ظاهرا دوست دارد برای بار آخر از خانه خود وداع کند بافاصله تشییع شدند تا اقوام مشترک بتوانند در هر دو پدیده حضور یابند اول حاج اسماعیل را بدرقه کردند بعد...
-
شب آرزوها۱۴۰۱
پنجشنبه 6 بهمنماه سال 1401 18:14
نمی دانم به توان چند خسته هستم از اذان صبح بیدارم موقع راه رفتن کمرم را کمی به جلو خم می کنم اینجوری انگار دردش کمی ساکت میشود دلم خواب میخواهد اما می دانم فرصت خواب را ندارم باید برویم مهمانی آنهم در این شب عزیز آدم دوست دارد برود یک گوشه در درون خودش غرق شود شاید یکهو با یک فرشته رودرروشود می دانید که خود آدم کش می...
-
نویسندگی
دوشنبه 3 بهمنماه سال 1401 13:49
می دانید چه شده است؟ رفتم و خود را اسیر کلاس نویسندگی کردم فکر میکردم خیلی نویسنده هستم نه اینکه بی هوا و در خیالات ها! نه تستهای روانشناسی قدرت نویسندگی را در من نهفته دیدند و من هم فریب خوردم گفتم: بعله من که وبلاگ مینویسم پس حتمامیتوانم نویسنده خوبی باشم. ولی الان در جلسه چهارم گیر افتاده ام شب باید تکلیفم را تحویل...
-
هوای سرد
یکشنبه 25 دیماه سال 1401 20:58
در این چند روز که هوا بسی سرد گشته فهمیدم علت اینکه تعداد بیماران در جامعه بالاست همین هست که هوا درست و حسابی سرد نمیشود روزهای اول شبیه گوریل انگوری بودم از بس لباس تنم بود اما الان با سرما کنار آمده ام پذیرفتمش
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 18 دیماه سال 1401 21:58
نوشتنم نمیاد چون فکرم در ارتباط مستقیم با موضوع خاصی نمی باشد جز خوردن خوابیدن رفتن و آمدن