از انچه ناراضیم

همه انچه که نباید اینگونه باشد

از انچه ناراضیم

همه انچه که نباید اینگونه باشد

امروز

زیر کتری را خاموش کردم

صدای جوشیدن و قل زدنش همچنان ادامه داشت

مثل سوت قطاری در نزدیکی ایستگاه

چای را دم کردم

برگشتم به اتاق

دخترک خوابیده بود

امیدوارم اینبار بیشتر بخوابد،

تن رنجورش کمی بیاساید.

تا باز درد امانش را ببرد

و بیدارش کند

من فرصت دارم 

کمی با خدا حرف بزنم

و از او بخواهم که برنامه های امروز را خودش مدیریت کند


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد