از انچه ناراضیم

همه انچه که نباید اینگونه باشد

از انچه ناراضیم

همه انچه که نباید اینگونه باشد

مامان اینا!

زنگیدم بهش

گفتم بابا ما لباس خریدیم

آماده ایم دعوت شیم برا عقدکنون

پس چی شد؟

گقت هیچی جواب منفی دادم

پرسیدم چرا؟

جواب:

...

مثل یه توده شن روی هم انباشته بود که مامانش و خواهر جونش مثل جریان آب توش جریان داشتن...

شاید می شد لحظه های عشقولانه ی خوبی رو با ایشون متصور شد اما به هیچ چیزش نمی ارزید به این که هی تنم بلرزه که الان مامانش بهش چی دستور میده الان مامانش چی ازش می خواد از اینکه زندگیم مال خودم نباشه...

مثل روز روشن ومبرهن بود که حاج آقا تحت سلطه و نفوذ مستقیم مامان جونشون و البته خواهر جونشون هستن

نفوذی که وقتی می گفت دوست دارم اصلا مطمئن نبودم که بعد ازدواج که خیالش راحت شد مال اونمو هیچ جور از دستش خلاص نمی تونم بشم تحت نفوذ همونا منو بدبختو از اوشینم بدتر نکنه

آره مثل ریوزو بود، قبل ازدواج دوست دارم بعدش تا دست از پا خطا می کردم می گفت از اول حق با مامانم بود اشتباه کردم دوست داشتم،

 من که نمی تونم رو حرف مامانم حرف بزنم باید تحمل کنی...

 نمی فهمید که بزرگ شده دیگه چقدر هی مامانم اینا مامانم اینا

....

گفتم خیر باشه انشالا اما به هرحال باید خسارت از مد افتادن لباس ما رو بدی...

گفت باشه بزار به حساب بی معرفتیه خودت که از حال رفیقت بی خبری...

من:چوب کاری می فرمایید...بچه که زدن نداره...

طلاق

طلاق

طلاق

طلاق

یا به عبارتی عدم امکان سازش

اصلا از این عبارت بالا مشخص می شه

که سنگ بنای زندگی مشترک تو کشور ما کج نهاده شده

سازش مال یه جایی که یه دعوایی باشه بعد طرفین صلح و سازش کنند

وقتی می گن عدم امکان سازش

یعنی درحقیقت زندگی مشترک یه جنگ بالقوه است

که چون به سازش ختم نمی شه پس

باید با یه آتش بس مادام العمر به نام طلاق

خاتمه پیدا کنه

فاتحه

بریم سر جنگ بعدی

حمله!

یعنی دیگه باید زورو که چه عرض کنم...  

بشم سوپرمن عنکبوتی آرسن لوپن...  

حمله کنم به صدا و سیما...  

قلع و قمع کنم...

هر آنچه و هر آنکه با ساز کوک نشده...

می نوازد برای همگان...

اون از مسخره بازار جومونگو رستگاران...

اون از تبلیغ رب گوجه فرنگی برا روز مادر...

حالام جدیدا این تبلیغ مسخره برا ازدواج...

هی هیچی نگفتیم...

شورشو درآوردن...

آقا جمش کنید...

می خوای فرهنگ ازدواجو درست کنی؟

مال این حرفا نیستی..

حالا همه مشکل ازدواج شده توقع خانوما.؟؟؟

آره؟؟؟     

آره؟؟؟

طول لیست توقعات آقایون که والا از دیوار چینم پیشی گرفته...

مثل کبک سرتون کردین زیر برف...


برابری!

می بینم که تعداد مردانی که مجبور میشن زناشونو طلاق بدن چون بهشون خیانت کردن رو به افزایشه!

البته تعدادشون در مقابل تعداد پرونده های طلاقی که حالت عکس داره یعنی بخاطره خیانت مردا در جریانه انگشت شماره...

اما کاچی به از هیچی

حالا دیگه این فقط زنان نیستن که مجبورن تمام وقت نگران خیانت آقایون باشن

مردان هم تو این استرس شریک شدن

به این می گن برابری!

برابری در داشتن یه استرس مشترک

دندان در مقابل دندان

اتفاقا بدم نیست مردا هم یکم طعم خیانتو بچشن

راستی چه مزه ایه؟

می بینید برابری همیشه هم مثبت نیست!

گامی به سوی برابری به قیمت متزلزل شدن بنیاد خانواده!

اعتیاد

جناب آقای معتاد ...

کرک می کشید نوش جان...

چرا میای خواستگاری دختر مردم؟

می خوای تو این چاهی که با دست خودت کندی

تنها نمونی؟

آره؟

هیچی ندارم بهت بگم...

چون اگه آدم بودی...

معتاد نمی شدی...

بهانه بنی اسراییلی

آقاهه می بینه خانومش از هر جهت بهش سر...می خواد عیب دربیاره رو به خانوم کرده و می گن: شما یک نواخت می رقصید... 

مگه زن گرفتید که براتون برقصن؟ 

می گه: رقصیدن هم جزو هنر هایی است که یک خانوم خوب(و لابد پدیده) باید بلد باشن... 

هنر؟؟؟ 

اگه رقصیدن هنر...بهتر بدونید که هنر یه امر ذاتیه...هر کسی استعداد هنرمند شدنو نداره...هر کس در حد توان خودش... نه همه سیبی به دو نصف جنیفر لوپز

اگه هنر نباشه و اکتسابی باشه...بفرمایید تراولا رو از جیب مبارک دربیارید تا خانونمتون برن کلاس رقص...بلکم از یکنواختی در بیان...آقا... تازه خیلی بلدی بفرما آموزش بده...

می فرماین: در منزل پدری چه می کردند پس...؟؟؟ 

گفتم:اطلاعیه بدید...تا پدر و مادرا بفهمن که آموزش رقص غیر یکنواختو جزو اصول تربیتی شون اضافه کنند...البته الان دیگه نوع حرفه ایش اضافه شده... آیندگان نگران نباشند... 

ازدواج(۶)

آقاهه رفته بود خواستگاری...

از دختر خانوم خوششون نیومد...

گفتن چشه؟

گفت سبیل داره!!!

من که رفتم دندونپزشکی فکمو جا بندازه...

این یکی رو که شنیدم از تعجب دهنم اونقدر باز موند که آخرش دررفت...

عقل کل...خوشت نیومده....

مثل بقیه حضرات بگو پدیده می خواستم...

ملوسک می خوام...چرا حرف بیخود میزنی...

 حاج آقا شما تحصیل کرده ای مثلا!!!

مامان می گه: ملاکای ازدواج عوض شده...

خودتو نکش...

آخه مامان...ترقیات عالم رو به بالاست....ما از بالا به پایین می ترقیم....

ازدواج ۵

این یکی رو داشته باشید چه امری فرمودن آقا... 

بروید جایی خواستگاری که حق ولایی رو قبول داشته باشه؟ 

جان! 

چی؟ 

ما هی با خودمون فکر می کنیم...سیاست و به ازدواج چه؟ 

هی نمی فهمیم... 

گفتیم لابدا از باب تفاهم و هم کفو بودنو این جور چیزا این جوری امر فرمودن...  

فکر کن... 

منظور ایشون این بوده :

حق ولایت مرد بر خانمش!  

نه ولایت فقیه(آنچه که ما می پنداشتیم)

داشته باشید... 

مگه می خوای برده بگیری حاج آقا!