از انچه ناراضیم

همه انچه که نباید اینگونه باشد

از انچه ناراضیم

همه انچه که نباید اینگونه باشد

بحر طویل

رهگذر می گذرد، باران می بارد، ودگر بار سحر می آید

مردمان بیدارند، اندکی در خوابند

خواب از خانه ی ما می گذرد، می ماند

همگان در خوابیم، همه ایام همه می خوابیم، زازل تا به ابد

روزها بیداریم، قدر آن نشناسیم، لحظه ها بشماریم

لحظه ها می گذرند پی در پی

ودگر بار زمین می گردد و شبانگاه ز در می آید، روشنی می ماند

ما همه می خوابیم،ما همه خوشحالیم که دگر بار همه می خوابیم....

همگان در خوابند، اندکی بیدارند

و زمین بار دگر می گردد ،آفتاب می آید ،روشنی می بارد

زنگ ها به صدا در می آیند

یاد ایام بخیر، آن زمان ها که خروس ها خواندند:

مردمان بر خیزید، آفتاب آمده است، روشنایی آمد، تیرگی ها رفتند

روز نو امروز است، گاوها منتظرند،مزرعه بیدار است، وقت کار است کنون...

مردمان خاسته اند، مردمان بیدارند، مردمان در کارند،

پدری شال کمر می بندد، وهمه خرد و کلان، سر سفره همه حاضر هستند

مردمان امروز ظاهرا بیدارند، همگی در خوابند، فکر دنیا هستند

همه در خواب همه چیز قشنگ می بینند، و سحرگاه از آن می خواهند

مردمان می دانند که منابع اندک، خواست ها یک دریا،

کس نتاند که شود مالک آن همه چیز قشنگ

مگر انکه دگران نتوانند باشند ، مالک، حتی یک چیز قشنگ

و ار آن پس جنبید،اسلحه دست گرفت، بر سرش می کوبید، به دهان می غرید

دگران همه تان می دانید،مزرعه مال من است، گاوها مال من است، سر سفره بودن، بستن شال به کمر

همگی مال من است، مالکیت امروز متعلق به من است،ملک من است و

شماها اکنون بردگانی هستید

بردگانی بر خاک

بردگانی بی جان

نظرات 9 + ارسال نظر
موج خاموش جمعه 25 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 06:07 ب.ظ http://maoj.blogsky.com

سلام

شنیدی میگن مسلمان رفت مسیحی بشه بعد تو کلیسا برق رفت و وقتی برق آمد صلوات داد
شعرت هم سیاسی بود
ولی انصافا قشنگ بود

این هم از مادر عروس!

سعید چهارشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 06:58 ب.ظ http://mcdeltateta.blogfa.com

سلام
خیلی قشنگ بود
جدا می گم عالی بود.
به منم سر بزن .
بای تا های

متشکرم.
حتما

sheyda یکشنبه 20 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 03:16 ق.ظ

i like ur blog

thanks dear.

علی اکبر پنج‌شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 08:52 ب.ظ http://hamshahrijavan.blogsky.com

سلام
خوبید؟
ممنون از حضورتون در وبلاگم... و خوشحالم از اینکه شما هم همشهری جوان خوانید...
شعر هات زیبا بودن .. ولی این شعره تاثیر گذاری بود..منو کمی به فکر فرو برد ... نمی دونم این شعر رو برای حالا سرودی یا سی سال پیش.. زمانی که مردم انقلابی ما پیروز شدند ..
به هر حال حض بردم..
موفق باشی

همشهری جوان خیلی جالب است.
ممنون

عرفان از شیراز پنج‌شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 01:01 ق.ظ http://ghadirkhadem.blogsky.com

سلام
انشاالله خوب باشید از اینکه به وبلاگ سر زدید ممنونم قول میدم در فرصت مناسب بیام و مطالب را بخونم در خصوص خاطرات هم چشم اطاعت میکنم
موفق باشید

شما هم موفق باشید.

ارش چهارشنبه 16 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 01:40 ب.ظ http://lovegod110.blogsky.com

سلام دختر ایرونی.ممنونم به وبلاگم اومدی.من ۱۰ ساله شاعرم.شعر اولت زیباست و سعی کن بیشتر تفکرت رو بدی دست حضرت دوست که اشعارت از عالم بالا بشه.پرسیدی چرا انجمن ام اس رو لینک کردم.چون خالم ۶ساله این بیماریو داره و اون وباگوخودم ساختم.دوست داشتی لینکت کنم
یا حق

ممنوم که جواب دادین.
نیکی و پرسش.

ابوالفضل سه‌شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 07:47 ق.ظ http://maadar.blogsky.com

با سلام و تشکر از محبت شما
با تبادل اسم وبلاگها مون موافق هستی یا نه
اگر خواب مثبت بود من من اطلاع بده تا شما را در لیست لینکها کنار سایر دوستانم قرار بدهم

بله موافقم.
چشم.

گم شده سه‌شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 12:44 ق.ظ http://shonam.iranblog.com

سلام
27 سال پیش مردانی بر بلندای قله ای جا ماندند و تا به امروز به شهر بازنگشته اند .
مردانی بر بلندای شنام !

علیکم السلام
خوشحال شدم وبلاگتون را دیدم.چون همیشه فکر می کردم آنهایی که ار جنگ زنده برگشتند باید کار زینبی کنند ولی نکردند.

م سه‌شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 12:13 ق.ظ

ممنون که سر زده بودید. شعر قشنگی هم بود. خوشمان امد.:دی.

خوب است که خوشتان آمد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد