از انچه ناراضیم

همه انچه که نباید اینگونه باشد

از انچه ناراضیم

همه انچه که نباید اینگونه باشد

جلال آل احمد.

مدت ها در ارزوی خواندن کتابی در التهاب بودم اما هیچ گاه برای خواندنش گامی برنداشتم تا اینکه سرانجام خود کتاب آمد و رویم را بوسید من هم خواندمش و چه لذتی بردم از آن.همه ی خاطرات سفرم زنده شد و همه حقیقت، حقایقی که شاید شکل شان عوض شده باشد اما همچنان با تمام وجود لمس می شود. و دیگر افسوسم به پایان رسید که چرا من خاطراتم را ننوشتم. از این پس خسی در میقات جلال را به جای دفترچه ی خاطرات خود می نگرم.هر چه(نه البته به تمامی) جلال نوشته است را من در حافظه ی تصویری ام دارم. کتاب جلال را ورق میزنم و خاطرات جان می گیرند و زنده می شوند.روحت شاد.

نظرات 1 + ارسال نظر
علی یکشنبه 23 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 10:28 ق.ظ http://sahargaheomid.blogsky.com

واقعا روحش شاد ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد