از انچه ناراضیم

همه انچه که نباید اینگونه باشد

از انچه ناراضیم

همه انچه که نباید اینگونه باشد

سرود مرگ۳

وباز مرگ در نزده وارد شد...

مهندس بود ...عمران...

خدمت به نظامش را دی ماه به سرانجام رسانیده بود....

و اینک در آغوش خاک آرمیده است...

و  جوان مرگ نام گرفته ... 

و یا شاید جوان ناکام....

نظرات 3 + ارسال نظر
پندار یکشنبه 21 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 02:44 ق.ظ

همین متن ها رو می نویسی که صدای ما در میاد خواهرآسیه !

پس چرا من صداتونو نمی شنوم...یکم بلندتر کنید تا صداتون این ورم بیاد

نارنجی جمعه 19 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 11:21 ق.ظ http://yasteron.blogfa.com/

سلام من اولین شدم مهمون ناخونده احساس خیلی ارزشمنده
عقل همیشه همراه ادم است تا وقت مرگ ولی احساس شیرین تلخ غم امید جاشونو عوض میکنند و عقل گاهی وقتا میخاد اون احساسارو به یاد ما بیاره ولی شکست میخوره همینه که مردم میگند احساس هایی رو که داشتیم حالا خاطره شده اند از دستمون رفته اند

شیوا جمعه 19 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 09:33 ق.ظ http://VENUS4080.BLOGFA.COM

سلام....کی؟! راستی متنی کا در رابطه با عقل و احساس است خیلی دوست دارم....موفق باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد