می گفت استادم گفته: از وقتی رفتم خارج دعا کردن یادم رفته!
گفتم چطور مگه؟
گفت: دیدی ما قصد انجام هر کاری را که بنماییم...
قبل از هر چیز باید دست به دعا بشیم...
که خدایا کمک کن فلانی باهامون راه بیاد...یا خدایا فلان کارمند رودتر از مرخصی برگرده...یاهواپیما نیفته... یا هزارتا چیز دیگه...
نیست هیچی قاعده قانون نداره...
همش دست به دعاییم که این جوری نشه...اونجوری بشه...
اما خارج که اینجوری نیست...
گفتم: آها...بله... از اون جهت...
آهان بله!
بله خوب!