رفته بودیم مراسم ختم
من که نمی رفتم
کشان کشان ما را هم بردند
آخه جلو فامیل زشته
خودتون که می دونید
تو مراسم مکررا برا شادی روح میت فاتحه و صلوات می فرستادن
مکررا شنیده می شد برا شادی روح مرحوم(فامیلی مرحومو می گفتن)
با شنیدن این حرف مو به تنم سیخ می شد
اونم مکررا
آخه نام خانوادگی میت با نام خانوادگی بنده یکی بود
با خودم می گفتم یه روزی هم برا من فاتحه می فرستنا
که یهو یاد سنگ قبر عمه بابام افتادم
آخه اسم و فامیلش دقیقا شبیه اسم و فامیل خواهرم
یعنی الان یه سنگ قبر با اسم و فامیل خواهرم تو قبرستون کار گذاشته شده
که یه روزی دو تا می شه
به همین سادگی
به همین خوشمزگی
پودر کیک آماده مرگ
نهراسیم از مرگ
مرگ پایان کبوتر نیست
مرگ گاه در سایه نشسته به ما می نگرد
و همه می دانیم ریه های خوشبختی پر اکسیژن مرگ است
سهراب سپهری
سپاس باد شما را...
خدا رحمتش کنه.
خداوند رفتگان شما را هم بیامرزد...
اتفاقا دیشب بود داشتم به یکی می گفتم وقتی خواستی بخوابی به این فکر کن که آدما فقط یه بار می تونن زندگی کنن تا حالا فکرکردی 30 سال دیگه پیرمیشی وده پانزده سال دیگه می میری اگر به مرگ ناگهانی یا مفاجات نبرنت فکرکن میخوایم بمیریم شاید همین الان إإإإ
آره دیگه همه میمیریم...
من بمیرم....بعد کی دیگه نق بزنه...
آری چنین است رسم و آیین زندگی
حالا از کجا معلوم کسی برای ادم بمونه که براش فاتحه بفرسته.