بهش گفتم: بد جوری دچار تضاد شدی ها
گفت: برا چی؟
جواب دادم: از یه طرف صبح تا شب نشستی مردایی که دکمه بالا لباسشونو می بندن مسخره می کنی...
هی می گی وای اینا خفه نمی شن...اینا خفه نمی شن...البته با صدتا حرف دیگه...
حالا خودت تا دستشویی هم که می خوای بری
با کراوات میری
خودت که بدتری چون علاوه بر اون دکمه هه که باید بسته باشه
یه ریسمانم (به قول مامان بزرگ) خفت گردنت می بندی
اگه قرار به خفه شدنه که شما در اولویت قرارداری
بعدشم ادعای حقوق بشرت می شه
به عقاید دیگران احترام بزار لطفففففففففففففففففففففففا
فکر می کنم شما شدیدا تحت فشارهای روانی هستید
نه بابا...یه نگاه هم تو آینه به خودت بنداز...
خسته نمی شی هی به دیگران ورچسب می زنید و قضاوت های نا آگاهانه می کنید ...
فکر کردی من نمی تونم هزارتا برچسب به شما بزنم...
یه کوچولو برا دیگران و نظراتشان احترام قائل شید بد نیستا...
موافقم
تو چی؟ تو به عقاید اون احترام گذاشتی که همچین کراواتش رو ضایه کردی؟
راستی باربی برای شما خوب نیست، فکر کنم اگر یه کتاب انتگرال بگیرم یا آموزش پیشرفته مطلب بهتر باشه!!!
چیزی که عوض داره گله نداره
سلام.
اینم حرفیه!
----
راستی پست قبلی منظورم این بود که ایشالا عقد کنون بعدی که شد اقای داماد جدید یه موقع تخس از آب در نیاد. آخه معمولا آدما اینطورین که یا شورن یا بی نمک. کم پیش میاد متعادل باشن. از این لحاظ گفتم.
سلام...
ممنون که توضیخ دادید...نگران داماد بعدی شدما...