امروز رفتیم دانشگاه تربیت مدرس
یه نیمکتی تو حیاطش هست که من خیلی دوست دارم روش بشینم
نشستن رو اون نیمکت تو اون فضا یه حس خوب بهم می ده
بخصوص تو یه روز بهاری اونم اول صبح
می شه اونجا نشست و آرامشو بلعید
این دفعه یه آقایی روش نشسته بود
بنابراین دوتانیمکت اون طرف تر نشستیمو آب پرتقال خوردیم
با همه نارضایتی که با خودم حمل می کردم
اونجا آروم شدم
البته موقتا!
ایشاالله سال دیگه تربیت مدرس (راضی هستی؟)
آره...یعنی نمی دونم...
با اراجیفی که استاد مشاورم تحویلم داده...
می خواستم از همین ارشدشم انصراف بدم برم...
کدوم نیمکت؟ همون که نرسیده به مسجد بالا از میدونه؟
کامنت سپیده یک کپی پیست تبلیغاتیه برای جلب توجه. سبک جدید کسب توجه، جدی نگیرش.
بعد میدون روبروی ساختمون تاسیسات که بیشتر منو یاد کلبه عمو تم میندازه.یعنی میشه از میدون تا بریدگی که میری به سمت دانشکده علوم انسانی یه فضای سبزی هست که اولشم یه درخت بید مجنون هست و سه تا نیمکت من اولین نیمکتو دوست دارم.
خوب شد گفتید. مرسی
خیلی سایت عاشقالی داری همش چرت و پرت نوشتی خجالت بکش برو از سایت های زیر یاد بگیر بخصوص دومیش .
http://narenjesabz.blogsky.com
http://rooziroozgari.blogsky.com
http://13486873.blogsky.com
هوم...
آره...آشغال...توهین کنید
بهتون یاد ندادن کلمات مناسب و مودبانه انتخاب کنید؟
شما وبلاگ منو دوست نداری ایرادی نداره نیا نخون اجباری نداری منم اصراری ندارم
برو همون وبلاگای مورد علاقه خودتو بخون...سپیده خانوم...
سلام
زندگی کردن یعنی
توجه به تکتک لحضات درونش ...
دوستت دارم
سلام
یعنی لحظه هایی که تو حس دوست داشتن هستیم یعنی زندگی؟
آره؟
آره اونجا محیط خوبی داره ...موافقم
نمی دونم چند وقتی چرا university- sick شدم...
اونجایی که من دوست دارم برا طبیعتش چینش درختا و حالت اونا
برید دکتر حتما یه قرصی براش دارن دیگه با این همه پیشرفت علم!