از انچه ناراضیم

همه انچه که نباید اینگونه باشد

از انچه ناراضیم

همه انچه که نباید اینگونه باشد

یه دست و هندونه ها

تو دفتر دادگاه نشسته بودیم

که یهو موبالش زنگ زد

یکی یه دونه پسرش

مریض شده بود

مامانشو می خواست

به دو رفت که مرخصی بگیره بره خونه

رییس موافقت نکرد

آخه جناب رییس

حالیت نمیشه این خانوم

قبل از اینکه کارمند شما باشه

یه مادر! 

منتها برا مادر بودنش کسی بهش پول نمی ده

درست نزاشتید بره ولی حواسش به امورات دفترم نبود

من که دوست ندارم هم مادر باشم

هم برم سرکار

نه اون بچه، بچه میشه

نه اون حقوق حلال

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد