از انچه ناراضیم

همه انچه که نباید اینگونه باشد

از انچه ناراضیم

همه انچه که نباید اینگونه باشد

فراموشی

سه برگه از دفتر خاطراتمو جدا کردم

هرشب چند خطشو فقط چند خطشو

میخونم

پارش میکنم

ریز ریز

شده می جوم قورتش میدم

تا فراموشش کنم

همیشه همینجوریه

مینویسم

میخونم

میخونم

میخونم

فکر میکنم

بعد نابودش میکنم

ذره ذره

فراموش میشه

فراموشش میکنم

و تموم میشه

راحت میشم

نظرات 1 + ارسال نظر
سینا چهارشنبه 16 دی‌ماه سال 1388 ساعت 12:27 ق.ظ

ای بابا تو دیگه چرا؟
حالم گرفته بود گرفته تر شد...

من که چیزیم نیست
این متنو قبلا نوشته بودم
تابستون
الان گذاشتمش تو وبلاگم که احیانا اگر روش مفیدی بنظر رسید به کار برده شه به جای تکرار خاطرات قبل از خواب.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد