طبق معمول بچه ها داد زدن
استاد خسته نباشید
استادم که واقعا کالری سوزونده بود
همه رو به خدا سپردو
طبق معمول نشست سر جاش
تا هرکی سوال داره سوالاشو بپرسه
(البته این استاد از نوادر دانشکده ما بودن بقیه اساتید به محض تموم شدن کلاس از کلاس فرار میکردن فرار)
رفتم جلو گفتم
استاد جسارت نباشه
ولی من از کلاس ناراضیم
این چه وضعشه؟
استادم متعجب پرسید چرا؟
لیست ورود و خروج بچه ها رو که تو کلاس نوشته بودم
گذاشتم جلوش
و ادامه دادم:
چرا بعضی ها دیر میان؟
بعد وسط کلاس صدبار پا میشن میرن بیرون؟
اون در لعنتی تق و تق باید بهم بخوره
حواس آدم پرت میشه خوب
هر پنج دقیقه یه آدم از جلوت رد شه
تازه وقتی هم نشست
مدام حرف بزنه
من بعنوان کسی که می خواد درسو گوش بده
چه حقی دارم؟
نباید حقم ضایع شه!
تو ایران همیشه اون کسی که مرتب و منظم باید چوب آدمای بی نظمو بخوره
خندید و گفت: چشم خانوم.
از همین امشب یه ترکه میزارم تو آب خیس بخوره
هفته بعد ادبشون می کنم. خوبه؟
اسسسسسسسسسسسستتتتتتتتتتتتاااااااددددد
ولی هفته بعد یه تذکر انضباطی دادن
تازه گفتنم که بعضی ها شاکی شدن
قشنگ بود خوب گفتی. ولی من راستش جرات نمی کردم که بچه ها فکر نکنن من خودمو از اونا جدا می دونم ولی مفهمم چی می گی
همینایی که هی رفت و آمد می کردن آخر ترم از یقه ی من آویزون بودن که بیا بهمون یاد بده
اونجایی ه که من گفتم فقط من بودم و استاد و یکی از دوستام...
خدا رو شکر جرات نزدیک شدن به منو نداشتن چون صاف تو چشاشون نگاه میکردمو میگفتم : میخواستی سرکلاس بشینی سرجات و گوش بدی.ولی به بقیه که مرتب و منظم بودن جواب میدادم. ولی فقط ی بار توضیح میدادم.چه سلطنتی داشتم برا خودم.یادش بخیر.
جالبب بود.
اینم یه جورشه.
آزادی خیلی خوبه ولی به شرطی که حق دیگران رو ضایع نکنه.
به پیشنهاد داداشی این ترم سر کلاس به همه اعلام کردم هر جلسه که کلاستون تموم بشه و من یک دسی بل (کیفیت صدام افت کرده باشه قطعا امتحان رو نیم نمره سخت تر می گیرم و با پنبه سرتون رو می برم!. (این دسی بل رو جدیدا یاد گرفتم).
آی چه داداش باهوشی.میتونید برید اداره ثبت اختراعات و حق این فکر مبتکرانشو ثبت کنید.
یکی از استادای ما هنجرش دچار مشکل شد و چند ترمی تشریف بردن مرخصی و بعد بازگشت هم صداشو کسی نمیشنید الا خودش. پس در صورت نیاز میتونید نیم نمره رو بطور صعودی افزایش بدید. چون اگه تموم بشه دیگه نیست(صداتونو گفت)