از انچه ناراضیم

همه انچه که نباید اینگونه باشد

از انچه ناراضیم

همه انچه که نباید اینگونه باشد

کمک

در ایام زیست خوابگاهی

رفیق شفیقی فیلمی داد تا ببینیم

سرگذشت واقعیه یک انسان

که از جامعه و انسان بریده

پول ها و ماشینش را به آتش کشیده

پیاده راهی دشت و دمن گشته

به اینجا و آنجا سرک کشیده

با آدم های تازه آشنا شده

مدتی با آنها زیسته

و بعد راهی جنگل گشته

چون ادمیان بدوی گذران زندگی کرده

درنهایت تصمیم به بازگشت گرفته

اما امکان بازگشت فراهم نبوده

و به اشتباه

گیاهی سمی بلع نموده

و فوت کردندی

کسی اسم این فیلمو میدونه؟

ذهن من مشغول این مسئله گشته

انشا ا... هرچی زودتر آزاد شه 

 

 

 

ی کارتون هم بود

بچه بودیم پخش میکردن

انیمیشن نبود

تصویر نقاشی شده بود

ی تصویر می اومد

و ی آقایی که من صداشو خیلی دوست دارم

جای شخصیت ها حرف میزد و داستانو روایت میکرد

تنها صحنه ای که یادم اینه:

چند تا آدم تو بیابون بودن

که از دور دو شعله آتش میبینند

وقتی نزدیک میشن

میبینند ی عنکبوت بزرگ

اون دوتا شعله آتیشم

چشمای عنکبوت بوده

و مجبور میشن باهاش مبارزه کنند

هر قسمت ی اتفاقی واسه این آدما می افتاد

یادتون اومد؟

کسی میدونه اسمش چی بود؟

ماجراش از چه قرار بود؟

تو اون بیابون چه میکردن؟

نظرات 3 + ارسال نظر
اسطوره سه‌شنبه 11 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:04 ب.ظ

کارتونه اسمش کوتلاس نبود؟

نه کوتلاسو یادمه
اینی که من می گم مال خیلی قبل تر از کوتلاس

پیام سه‌شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 08:22 ب.ظ http://hayran.blogsky.com

چه فیلمهای جالبی
مطمئنی همچین چیزایی دیدی؟
اگر ندیدی که خودش می تونه یک فیلم نامه قشنگ بشه
در ضمن دومی را هم اگر در صدا و سیما دیده باشی، احتمالا اشتباهی داشتی کانال ماهواره می دیدی اما فکر کردی شبکه یکه!
D:

آره واقعا جالب هستن
بله فیلم هستن
احتمالاتتون هم اشتباه

آزاد یکشنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 10:32 ب.ظ http://www.blog.cheshmehregi.com

آیا در جریان هستید که دولت افغانستان چند ماه پیش بیش از هزار جلد کتاب را به دریاچه هیرمند انداخت ؟ به نظر شما دلیل این کار دولت چیست؟

هرکس نظر داره بنویسه.
لابد خواستن آب دریاچه غلیظ شه شایدم کتب فسق و فجور بوده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد