داشتم کتاب داستانی را می خواندم
با خود گفتم:
مردک دیوانه است
این اراجیف را سرهم کرده
و چه آوازه ای هم بهم زده است
واقعا نویسنده بودن به نوعی جنون هم نیاز دارد
آدم بیاید آنچه در ذهن دارد
روی سفره پهن کند و
با گشاده دستی آن را به همه تعارف کند
آخر هم هرکسی از ظن خودش
یارش شود یا دشمنش یا به سخره بگیردش
خوب ولی کتابی رو که می خوندی نگفتی چیه تا ما هم نظر بدیم .مگه نه
نقاب مرگ سرخ
اثر:ادگار آلن پو