از انچه ناراضیم

همه انچه که نباید اینگونه باشد

از انچه ناراضیم

همه انچه که نباید اینگونه باشد

خ مثل خیانت

وچقدر بندگی سخت است

حس خیانت بهم دست داده است

خیانت به نعمت زندگی

خوب که فکر می کنم

می بینم خیلی بد جنس هستم

در حق خودم

و همه ی نعمت های خوب خدا

شدم مثل بچه ای که سر سفره نشسته است

بشقابش پر است از غذا

بهانه می گیرد و نمی خورد و باز می خواهد

ته دیگ آبجی بزرگه را

گوشت برادر را

لیوان دوغ بابا را

و مادر است که مستاصل می گوید

همه را که خودت داری

و بچه لج می کند و می زند زیر گریه

و بهانه می گیرد که برای من کم ریختی

آخر هم قهر می کند و می رود توی اتاق

با شکم خالی

و غذایش می ماند منتظر

بچه نباش آسیه

خودت را از نعمت ها محروم نکن

به قول مامان تو همین را بخور

باز اگر خواستی بهت می دهم

نظرات 1 + ارسال نظر
دانیال شنبه 15 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:33 ب.ظ http://d.blogsky.com

بندگی آسان است منتهی بنده شطان بودن
قلم شیوا و روانی دارید
یا حق

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد