ایستاد وسط خیابان
دستش را بلند کرد
به نشانه ایست
تاکسی متوقف شد
اتوبوس پیش تاخت و پیچید و رفت
ناگهان نگرانی در دلم دوید و
آیت الکرسی را بدرقه راهشان کردم
آخر در این جاده های ناامن
راه درازی در پیش داشتند
من هم قبلا این راه را رفته ام
راه طولانی اردوی جنوب
یا همان راهیان نور
چه دل بزرگی داشتند آنها که روزی عزیزانشان را راهی این سفر کردند
آن روزها که این سفر نه تنها فقط بخاطر دوری راه
بلکه بخاطر مقصد پر خطرش
بسیار نا امن بود
دوکوهه میقات است و
آغاز طواف دل و
رمی خودخواهی ها و نفسانیات و
سعیی برای پیداکردن خود حقیقی و
وقوف در قربانگاهی که اسماعیل هایش با رویی گشاده خود به قربانگاه رفته اند و
تقصیر می کنی با اشک چشم گناهانت را
اردوی جنوب به اندازه سفرحج معنویت داره
البته اگه اهلش باشی
ردپای خدا همه جا هست
یه جاهایی واقعا می شه در آغوش نور بودنو حس کرد
اینکه چقدر خدا بهت نزدیکه رو می شه دید
همه جا این آسمون که اومده پایینو زمینی شده
راحت می شه خودتو بسپاری دست باد و بشی یه آدم خوب
ولی باید خیلی شجاع باشی که وقتی برگشتی تو دنیای آدما دوباره نشی همون آدم قبل
سلام.این پستت واقعا به مزاجم سازگاره.مخصوصا همون خط آخریش که میگی:ولی بایدخیلی شجاع باشی که وقتی برگشتی تو دنیای آدمادوباره نشی همون آدم قبل.
90درصد دلیل رفتنم اینه که من به دوری از این دنیا وآدماش نیاز دارم.باید توی یک محیط پاک کمی با خودم خلوت کنم تاببینم که مسیرم وهدفم کجاست.لپ کلام:میرم تا به خودم بیام.ممنون