از انچه ناراضیم

همه انچه که نباید اینگونه باشد

از انچه ناراضیم

همه انچه که نباید اینگونه باشد

موضوع جدا تکراری از سر بیکاری

یه وقتایی یاد هاکل برفین می افتم 

چه زندگی ای داشت 

آزاد و رها 

روی کرجی 

تازه با جیمی هم دوست بود 

اگرچه بابای خوبی نداشت 

ولی به هر جال باباش بود 

هر چی کارتون دیدیم تو بچگی 

همه همین جوری بود 

بچه های بی پدر ومادر مثل نل  

یا بچه های دور از خانواده مثل حنا و هاج  

یا بچه های تک والدی مثل پسر شجاع و رفقاش که هیچ کدوم والدین نداشتن(والد یا والده فقط داشتن) 

مامان آنتم مرد 

لوسی می پدر نداشت 

ممل با بابابزرگش زندگی می کرد 

دختر مهربون مامان نداشت  

جودی که یتیم مادر زاد بود  

پپرو هم رفته بود دنبال باباش 

چه وضعیت پر طنشی بود خداییش

یعنی دغدغه ی اون موقع سازندگان اون کارتونا چی بوده؟ 

اینکه هربار استرس داشته باشیم نلو بابابزرگش دستگیر نشن؟ 

یا اینکه گرگه گاوای حنا رو نخوره؟  

یا گربه نره پینوکیو رو گول نزنه؟

نظرات 1 + ارسال نظر
باران پنج‌شنبه 28 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 01:41 ب.ظ

سلام آسیه جونم.
نوشته هات داره روز به روز پخته تر میشه و احتمالا خودتم.
خوشحالم که دوستی مث تو دارم .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد