عمریست بر ضریح شما گریه کرده ایم
جز گریه در عزای امامان چه کرده ایم؟
بس روضه ها شنیده و از حال رفته ایم
عمری ز چاه کوفه به گودال رفته ایم
تصویر ما ز حضرت خیرالنسا چه بود؟
جز پهلوی شکسته و بازوی کبود
درمانده ایم حیدر کرار ما کجاست؟
ما تشنه مانده ایم علمدار ما کجاست؟
یاد حسین، گم شده در یا حسین ما
مسلم غریب مانده نه در کوفه، بین ما
جان ها چرا تهی ز تظاهر نمی شود؟
از ما چرا دوباره یکی حر نمی شود؟
ما رهزن خودیم چه باک از حرامیان
زینب اسیر ماست نه دربند شامیان
این کودکان غمزده این نسل بی نشان
طفلان مسلم اند که سر میبریمشان
این ها رقیه اند به ویرانه ها مقیم
این ها سکینه اند گرفتار یاس و بیم
این نسل بی پناه به تردید مبتلا
تنهاترند یا که اسیران کربلا
درس ریا به مدرسه آموختیم شان
آتش به خیمه ها زده و سوختیم شان
بس جان ملول گشت و سینه مشمئز
از واعظان بی عمل غیر متعظ
از پینه برجبین و به جیب اسکناس ها
بگذشتن از فلک رقم اختلاس ها
ما زائر توایم ولی بار ماست کج
برماببخش این همه یا ثامن الحجج
سلام
شعر قشنگی بود
آره خیلی با محتواست