او عادات دارد
هرچیزی را از حدش بگذراند
و به هشدارها هیچ توجهی نکند
و از شنیدن هشدارها ناراحت هم شود
نمی دانم
اصل ساده ی هرچیزی حد و اندازه ای را دارد
چرا از مادرش یاد نگرفته است؟؟؟