نشسته بود کنج دفتر
با تیپ هر روزش
و از دفاع ایران از تمامیت ارضی اش می نالید( پرتاب موشک به اسراییل)
مثلا ترسیده بود و نگران
ولی خوب
روتین زندگیش عوض نشده بود
پس اینچنین برداشت می شود که ترسش حقیقی نبوده است
بالاخره که جان از همه چیز عزیز تر است
آدم نگران و مضطرب با آدم معمولی متفاوت است
حتی در رنگ صورت