کاشکی برای عشقش و به قول خودش نیمه گمشده ای که پیدا شده بود
بیشتر تلاش میکرد
زود تسلیم شد
پس
عاشق نبود
غالبا بی فرهنگان در میان کسانی یافت می شوند که معلومات ناقصی فراگرفته اند،
همه مطالعات آنان محدود به چند جزوه دانشکده بوده و توانسته اند برای خود ورقه ای دست و پا کنند.
اینان چون خود را باسواد می پندارند پر شده اند از ادعا و تظاهر و نام خودشان را روشنفکر میگذارند
درحالیکه صفا و سادگی بی سوادی را هم از دست داده اند
معجون ترشیده ای شده اندکه نه سرکه سرکه است نه شراب شراب
باید درنظر داشت که واژه ها و اصطلاحات پیشنهادی، نامفهوم و غریب نباشد که فقط بصورت علامتی درآید.
مثل اسامی اصیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــیل ایرانی که روزبروز بروزتر میشن
ولی برای خیلیها نامفهوم و غریب
موقعیت کولر بر توزیع دما و سرعت درون اتاق تاثیر مهمی داره
اما نصاب های اسپلیت فقط به فکر جایی برای نصب راحتتر هستن
واصلا فکر نکنم دانش لازم برای یافتن جای مناسبو داشته باشن
آخه برادر من
وقتی یک آدم مثل آسیه
تو ماشینت نشسته
چرا سرعت غیر مجاز میری
که پلیس اون تابلوی ایستشو بطرفت تکون بده و
با انگشت اشاره کن به ماشین
که یعنی دستا بالا
گرفتمت مجرم زشت روسیاه
ی حس خیلی خیلی بد آمد سراغم
ای وای پلیس مارو هم گرفت
یعنی من شدم خواهر مجرم
عجب روسیاهی ای
حالا من دچار استرس پس از حادثه شدم
از پشت شیشه نظاره گر عبور عابران هستند
چشم های مردان و زنان در خاک خفته
در قاب عکس مرگ
که بیادگار مانده است
باز این وزیر بهداشت
خیلی دست و رو شسته
آمد پشت تریبون و گفت
آمار سزارین هنوز بالا هست
آقای وزیر برای بار چندم عرض میکنم خدمتون
بانوان مملکت اکثرا در زایمان مشکل دارند
شما چند نفرو میشناسید که سروقتش طبیعی طبیعی
بدون مداخله و آمپول فشار و این قبیل ضجرها
زایمان کرده باشن؟
یکی باید تحقیق کنه
یه چیزی این وسط مشکل داره
آسیه دیگه از دیدن تصویر عراقچی درحالیکه دسته چمدونشو گرفته و دنبال خودش میکشه و به خبرنگارا لبخند میزنه
جدا
حالش بد میشه
این تصویر تکراری ترین تصویر ذهنم شده
حالا برا اینکه حال آسیه بهتر بشه
لطفا
هرچه سریعتر
ی چیزی کشف کنید
از هسته ای بهتر تر
قدرتمندتر
حتما هست
آخه دست بالای دست بسیار است
مردمی که اسم عربی دارن،دینشون و باورهاشون که تاثیر مستقیم بر زندگیشون داره از عربهاست،برای امامان عربی که هزار و اندی سال پیش فوت شدن گریه میکنن
اراجیف دو خط بالا از یک .بلاگ بیخودی نقل شده
البته عین همین حرفها رو هم یک عده دیگه هستن که تکرار میکنند
برخی از همین عده اسم اصیل ایرانی برا بچه هاشون انتخاب میکنند
و در عین حال کریسمس رو با جدیت هرچه تمامتر جشن میگیرن
وقتی با مشکل مواجه میشن چادر سر میزارن میرن امامزاده صالح
ختم انعام میگیرن
با اینا اصلا کار ندارم
چون هنوز متوجه نشدن
اسلام دین آسمانی هست
که برخاسته از هیچ قوم و قبیله ای نیست
اگر افتخار شما به این هست که اسم فک و فامیل کوروش رو گذاشتین رو بچه هاتون
چه افتخاری بالاتر از این که ما اسم آدمهایی رو برا بچه هامون انتخاب میکنیم
که نه تنها جهانی بلکه آسمانی و نور مطلق هستن
دیدین
تو فیلمهای خارجی
همیشه
برای هر بحرانی که پیش بیاد
حتی
ناشناخته ترین ها
مثل ی جانور پیش از دایناسورها
یک یا دو یا چندتا متخصص خبره ورزیده باتجربه
در ارتباط با موضوع تو آستینشون دارن
که سریع برای حل بحران دست به کار میشن!
ما چقدر تو کشورمون از این پس اندازها داریم؟
در صورت وجود آیا قابل فراخوانی هستند؟
یاد مکتب خانه های قدیم افتادم
با بساط فلک و سوزن پشت دست و چوب لای انگشت و سروته ایستادن و یک پا ایستادن و ...
جدیت ملاهای قدیم در آموزش
و تنبلی اساتید فرهیخته دانشگاه در دو دره کردن کلاسها و
جزوه های آبکش شده
و ..
و...
و
مستند میراث آلبرتا رو دیدم
حالا قراره ی مستند بسازم به اسم میراث آلبرتا 3
یا میراث ...
هوم...
حالا اسمش مهم نیست
موضوعش استعدادهای در زفته از کشور نیستن ها
استعدادهایی هست که شکفته نشده پرپر شدن
سوختن
له شدن
چون کسی نبود که اینا رو شناسایی و به مسیر درست هدایت کنه
همشم زیر سر آموزش پرورش میباشد بنظر بنده
هزاران تا بار از دهنش شنیدم
که خانم ایکس آدم حساسی هست
و هزاران تا بار دیدم که بدجوری خانم ایکسو رنجونده
خوب حالا که شما میدونی خانم ایکس آدم حساسی هست
پس چرا به حساسیت هاش احترام نمیزاری؟
جوابش این هست که خانم ایکس آنقدر شعور داره که هیچ وقت بروش نمیاره
شب های بلند و سرد زمستان
در نبود برق و گاز برای روشنایی و گرما
آبهای یخ زده و برفی با پارو عجین شده
زندگی در شرایط سخت سرما
نبود امکانات
و هزاران مشکل دیگه جشن گرفتن برای رسیدن بهار رو مزه دار میکردند
اما الان چی؟
من که حس پینوکیو رو دارم
وقتی رفت تو پارک بازی
اولش خیلی ذوق میکرد
ولی
کم کم که گوش و دم درآورد
فهمید باید ناراحت باشه
تحریم های مرتبط با هسته ای آمریکا و اتحادیه اروپا ««به حالت تعلیق»» در
خواهد آمد. - پس از آن که آژانس بین المللی انرژی اتمی تایید کند که ایران
گامهای کلیدی هسته ای را برداشته است
یعنی موریانه هم بیاد این توافقنامه رو بخوره
باز ما از این شعب ابی طالب خود ساخته درنمیایم
بهار است و بهار است من نمیرم
تابستون فصل کار است من نمیرم
پاییز فصل قوت است و قناعت
زمستون بد مجال من نمیرم
اگر با او ازدواج هم نکنید همانند بهترین دوست صمیمی شما باشد .
- بخواهید از او فرزندی داشته باشید .
- از اینکه شبیه به او شوید احساس بدی نداشته باشید .
- او را همانگونه که هست ، بدون هیچ تغییری بپذیرید
به نقل از جایی
تا میگی این چرا اینجوریه بهتره اونجوری باشه
میگن برو خدا رو شکر کن همینو داری! ناشکری نکن
حالا وقتی جا برای بهتر بودن هست چرا درجا بزنیم؟
لبی بیچاره بوی نو شنیده
تا دو دقیقه روشن میمونه داغ میکنه
میشه با بادی که فنش میزنه
موهارو سشوآر کشید
انگار از جیب و دلو قلب من خبر نداره
آمدم اینجا دو خط بنویسم شاید خاطرم آسوده گردد
اما آنقدر هولناک است که
هیچ نمی توان نگاشت
اندر سرنوشت این دخترک
معتاد و خمار
درکوچه پس کوچه های بخت کبودش
سودای مرگ غوغا میکند
دم برآمده از کدام سینه
در زیر پوست شهر میدمد؟
رسیدم به اینجا که فکر میکنم
تنها راهی که دلم خنک بشه
این که برم یک فصل مرتب
کتکش بزنم
آنقدر بزنمش که اون مغز گنجشکیش
جابجا بشه
شاید بتونه بهتر فکر کنه
طرف تلقیح مصنوعی انجام میداده رو سنگ قبرش نوشتن دکتر
رو سنگ قبر برخی هم نوشتن دانشجوی رشته فلان و بهمدان
دکتر و مهندس هم زیاد دیدیم رو سنگ قبرا
واقعا که
دلواپسی هامو بگیر ازمن غمهاتو ای آینه حاشا کن
حالم خیلی خراب
فکرم خیلی مشغول
موندم چه کنم چه کار کنم
انگار با سرعت لاک پشتی رو به جلو میرم
جلویی که مطمئن نیستم فردا دوستش داشته باشم
کاشکی فریادرسی برسد
یا غیاث المستغیثین
از بس بهارنارنجو اسطوخودوس دم کردموخوردم
شدم سیب زمینی
زلزله هم بیاد
از جام تکون نمیخورم
زیادی بیخیال شدم
پیامک دادم:سلام خوبی چه خبر؟
آخه این آدم وقتی حالش خوب باشه خبری از من نمیگیره
چندوقتی بود که خبری ازش نبود
گفتم حالشو بپرسم
جواب داد:
سلام آدمی مثل من با این همه ناراحتی هیچوقت خوب نیست
فقط غصه اینکه تقدیرم چقدر سیاهی داشت. شانسم از مرد زندگی نداشتم.
واقعا روزگار سختی رو پشت سر گذاشته که روزبروز سخت ترو سخت تر میشه
مثلا هیچ کس پیدا نمیشه
زنگ بزنه به آسیه ازش بپرسه
شما که شاگرد ممتاز ورودی خودت بودی
الان در چه حالی؟
اگر به تخصص ما نیاز نداشتین
چرا هزینه کردینو افرادی رو برا این کار تعلیم دادین؟
مثل این میمونه که آدم فاویسم داشته باشه
بعد بره صدکیلو باقلی بخره محض تماشا
دانشگاه آزاد شهر ما اینجوری هست که اگر سر امتحان نری
جای اینکه ی صفر کله گنده بزارن تو کارنامه
خیلی تپل درسو حذف میکنند
انگار نه انگار
آب از آب تکون نمیخوره
فقط هزینه پرداختی اون واحد از جیب دانشجو رفته تو جیب دانشگاه
بدین ترتیب ایجاد انگیزه میشه برا دانشجو
که اصراری برای حضور در جلسه امتحان نداشته باشه
دوست داشت میره دوست نداشت هیچی
قصه پر غصه پیام نور هم سر جای خودش قبلا گفتم
دو تا از دندونام ارور میدن
دندانهایی با پرکردگی وسیع
لابدا الان نوبت عصب کشی و روکش
هرکدوم تقریبا پانصدهزارتومان
یکبار وقت گرفتم حوصله نداشتم نرفتم
حالا هم حوصله ندارم
از جایی که نمیفهمی دارن چیکارت میکنند
خوشم نمیاد
ی مته دست دکتر هستو دندون بی دفاع
که هی تراشیده میشه
ذره ذره آب میشه
از کجا باید فهمید کم تراشیده یا زیاد؟
بزارم کارد به استخون برسه بعد برم؟
دلمو بزارم پیش دل اونایی که پول ندارن برن دندانپزشکی چطوره؟
سالها پیش چفت دیوار همسایه
سه نهال سپیدار غرس شدند
سالیانی گذشت دورودراز
تا نهال ها بزرگو بزرگ شدند
قد برافراشته از سر دیوار
باعث صفا و سبزی دلها
فصل پاییز رسید از ره
زرد شد درختان همسایه
توی کوچه ریخت در پاییز
کمی از برگهای خزان زده
اما آدمهای ساکن کوچه
سخت بی مروتو خودبین
به شکایت و زاری
آمدند پیش همسایه
کوچه پر شده است از برگ
ما تمیزی میخواهیم
گر درختان بریده نشوند
آه و نفرین پشت سر دارید
شکوه و گلایه پی در پی
شد موتور اره ناغافل
آن درختان قدقامت
نقش بستند بروی زمین باهم
سبز داشت آن درختان را
زنده و استوار و پابرجا
هی امان از دل بیرحم
آدم دو پای ناآگاه
رسما و ملموسابه این نتیجه رسیدم که
اگر شکوه کنی وضعیت بدتر میشه
اگه ایراد بگیری فردا همون ایراد تو خودت پیدا میشه
اگر موعظه کنی فردا یکی همون موعظه رو برات تکرار میکنی
حتی اگه دلت بسوزه و بگب این بیچاره چه جوری این وضعو تحمل میکنه
دو روز دیگه به ی وضعی می افتی که بگی اون یکی پادشاهی میکردو من غافل بودم
خلاصه این زبان نیم وجبی
نقش مهمی تو کائنات بازی میکنه
حواستون باشه
ضمنا بشینید حساب کتاب کنید
ببینید چندساعت از عمرتون رو صرف برآوردن لذتهای چشایی میکنید
تشییع جنازه بود
رهگذران
اهالی محل
کسبه
جمعیت سیاه پوش
چند قدمی میت را بدرقه کردند
آنها بدرقه اش کردند
اعمالش به استقبالش خواهند رفت
پادشاه فصل ها پاییز
جایی که اهل بیت پیغمبر اسیرند
جادارد عشاق حسین یلدا نگیرند
ولی انگار بعضیها یلدا رو خیلی جدی گرفته بودند
میوه سفارشی سفارش داده بودندو
در ضمن بوی کباب هم از اول شب تا آخرش به مشام میرسید
خوشتون باشه اما فردا ادعای محب اهل بیت بودنتون نشه لطفا
سرم با شدت هرچه تمامتر
خورده به جایی
نصف سرم بی حس و متورم
انگارینفر همش داره موهامو میکشه
بدنم چند درجه سرد شده
چشم ها هم بشدت آسیب دیدن
همش فکر میکنم الان که از حدقه بیفتن بیرون
یاد کتاب فالاچی افتادم
متذکر شده سر خیلی مهم
باید اون کلاه لعنتی همیشه سرت باشه
اگر همه کلاه ایمنی بزارن سرشون
قطعا آمار مرگو میر کاهش خواهد یافت
اتوموبیلو آدمیزاد اختراع کرده درنتیجه
تمام اجزا و اتصالات و نحوه عملکرد کاملا شناخته شده هست
امــــــــــــــــــــــــــــــــــابعضی وقتها برای تعمیر ماشین نیاز به اتاق فکر و هم اندیشی چندتا مکانیک هست
حالا
آدمیزادو خدا خلق کرده
تمام اعضا و نحوه عملکردشون کاملا مشخص نیست
تازه دانشمندان علم پزشکی عضو بیکارو بی خاصیت تزیینی هم پیدا کردن
که اگه نباشن ظاهرا اتفاقی نمی افته
حالا فهمیدین
پیش دکتر رفتن چقدر خطرناک میتونه باشه
حاجی صفر هم رفت
هر روز لنگان لنگان و کمر خمیده راه می افتاد بطرف مسجد
سرراه برای ماشینها عبوری عصایش را تکان میداد
تا کسی پیدایش شود سوارش کند
حالا ما هم پاداریم هم کمر
راه مسجد را هم بلد هستیم
اما...
بهتر است بگذاریم برای زمان پیری
با عصا و کمر خمیده
آهسته و آرام
حتما کسی پیدا میشود ما را هم سوار کند
یبوست مادر بیماریهاست
آدمهای زیادی رو دیدم که به این مشکل محل نمیزارند
برید دنبالش
درمانش کنید
اصولی و قطعی
بنظرم طب سنتی خیلی حیلی بهتر جواب میده
آسیه رفته است کلاس قلاب بافی
به خیالش رفت قلا ب ببافد
سرش را بندازد توی کلاف و یک دانه دو دانه کند
پشت میل و زنجیره ببافد
یادش برود از خیلی چیزها
امـــــــــــــــــــــــــــــا
آسیه دو نفر است
یک آسیه سرش را میکند توی قلاب بافی
آن یکی اسیه با خیال راحت
در سایه امن مینشیند و در فکر فرو میرود
آن آسیه میبافد
این یکی اسیه کالری میسوزاند و می اندیشد
آن آسیه نماز میخواند
این اسیه همچنان در فکر است
.
.
.
تلاش دسته جعی برنامه ریزی شده و زمانمند برای دستیابی به هدف خاص
دوست دارم ی کمپین برا مبارزه با اجناس چینی راه بندازم
مثل حامیان عدم تبعیض نژادی تو آمریکا که به نشانه اعتراض علیرغم نیازمندی در جمعه سیاه خرید نکردن
ما هم اجناس چینی رو نخریــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم
لباسها و کفشها و کیفها وصله دار پینه دوخته شده ایرانی خودمونو مصرف کنیم
خیلی خیلی بهتر از اجناس چینی هست
نماینده شون میره تو شورای امنیت میشینه بر علیه ایران رای میده
بعد ما اینجا براشون ثروت ملی هدیه میفرستیم
اگر یکی تو خیابون بهت تنه بزنه میری براش کادو بگیری؟
من هنوز نفهمیدم
اینکه چرا آدما با فتخاری وصف ناپذیر
از اینکه اقوامشون در خارج از کشور زیست میکنند
حرف میزنند
کاروان عزا
آهسته و آرام به پیش میرفت
بدون هیچ شتابی
مرده شورها میشستندو
گورکنها حفر میکردندو
مصیبت زده ها میگریستند
همه اش تکراری است میدانم
تکراری تر از هر تکراری
واقعیتر از هر واقعیتی
امــــــــــــــــــــــــــــــــا
خیلی شیک و آرام چشمهایمان را برویش میبندیم
عکسهای تشییع جنازه مرتضی پاشایی را دیدم
اما هیچ آدم واقعا محزونی را ندیدم
جمعیت بظاهر عزادار
آمده بودند بیشتر برای تماشا
وقایع مربوط به مرگ و خاکسپاری این خواننده و واکنشهای آدما به این وقایع
برام خیلی عجیب و ناملموس و یه جورایی ناجور