از انچه ناراضیم

همه انچه که نباید اینگونه باشد

از انچه ناراضیم

همه انچه که نباید اینگونه باشد

بیچارگی بیهودگی

انقدر بیکار شدم 

که از زور بیکاری

شبها کیمی زیر سیبیلی نگه کرده و

حرص فراوان زدندی

از دست این فیلم و فیلنامه نخ نمای  بی محتوا

نصف فیلم کیمیا درحال رانندگی

نصف دیگش پیمان درحال رانندگی

باقیشم کیمیا درحال دادن درس اخلاق و ....به دیگران

شخصیت این پیمان چقدر توسری خورو بی خاصیت

فقط بلده گوشیو بگیره دستش برادر فلانی هتلا رو چک کن

این برادر فلانی کی هست؟

آیا این برادر فلانیها که با یک تلفن کل هتلا و مهمانخانه های پایتخت رو چک میکنند برا مردم عادی هم همین کارو میکنند؟


اینکه کیمی جون زرتی از آرش طلاق گرفتو هرتی با پیمان ازدواج.کرد اوج سیه رویی فیلمنامه بود چقد راحت واقعا 

اینکه ارش به پای آزاده نشسته و زندگیشو به پاش ریخته دیگه جزو عجایب هفتگانه جهان قرار داره کاریش نمیشه کرد

واقعا کیمیا در نقش قهرمان قصه چه صفات و خصوصیات برجسته ای داره که مخاطب رو تحت تاثیر قرار بده؟ 

بدترین جای داستان اینکه کیمیا بار اول میخواست از آرش جدا بشه چون فهمید ارزشهای اخلاقی و دینی که تو خانواده یادگرفته و بهش ایمان داره توسط آرش نقض میشه که بعدا برگشت سرزندگیش

اما

بخاطر اینکه ارش از یکسری حقایقی خبر داشته که موجب اذیت و ازار کیمی و خانوادش شده و از کیمی پنهان کرده بود ازش طلاق گرفت

عجب قهرمانی در اوج خودخواهی و خودبینی


جز اینکه مدام درحال شعار دادن و دکلمه کردن  اصول استاندارد؟

بعد باقی شخصیتهای داستان هی ازش تعریف میکنند؟


شکنجه شبانگاه با کیمی زیر سبیلی


اره این پست درهم و برهم مثل سریال کیمی زیر سیبیلی



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد