از انچه ناراضیم

همه انچه که نباید اینگونه باشد

از انچه ناراضیم

همه انچه که نباید اینگونه باشد

ذغال اخته

زغال اخته درسته ولی من باذ نوشتمش

چون کاری با من میکنه که صدخرمن گل نه

خودمو اماده کرده بودم

اماده کردنی

که اگر امد

دسته گلشو بندازم همون جا تو سطل اشغال دم در

یک خطابه ی غرا در ذهن 

شسته رفته

اماده برای باریدن بر سر متهم

که با یک کلمه

فقط یک کلمه

دلی از من شکست

که تابحال نشکسته بود

اگرچه سریعا و در همان حین شکستن

صراحتا متذکر شدم که دل شکستن هنر نمیباشد

وایشون هم مقر به گناه خویش

معترفا نادما

اما

اتش درونم غل غل میکرد و زبانه میکشید

منتظر تا جبران کنم

که لحظه ی موعود فرا رسید

خرامان خرامان بیامد به اندرون خانه

در جستجوی شاخه گلی چشم چرخاندم

ولی

چشمم افتاد بدستش و

 به ذغال اخته های قرمز خوشگل

و چقدر زیاد

دهن پرکنو

اب دهان قورت داده

رفتم درپی خوردن ذغال اخته

و اینچنین بود که خداوند زنها را رام افرید

چون موم نرم

خندیدم و گل از گلم شکفت

خطابه ها را گذاشتم برای وقتی دیگر

و صلح و صفا برقرار شد

و چه کسی خدا را منکر است؟

ایا تنوع افریده هایش را نمیبیند؟!

ایا نمیبیند این میوه ی کوچک قرمز با انسان خلق پایینی چون اسیه چه میکند؟


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد