ماه رجب که آغاز شد
در گیرودار خفتن
ناگهان خاطره ی دوازده سال پیش
آمد بالا و حاضری زد
یک جولانی داد و نرفت
من اخم کردم گفتم برو
ولی نرفت
رفت جلوتر
کل ماجرا را زیرو رو کرد
و ناگهان من متوجه ی مناسبت زمانی شدم
این اتفاق در ماه رجب دوازده سال پیش رویداده بود
دقیقا در همین بازه زمانی اول رجب
و اینک باز امده است تا خودنمایی کند
شتید میخواهد بداند من چند مرده حلاجم
من همان ادم قبل هستم
عیارم بالا نرفته است