یعنی
آه
آه از سر دلسوزی
از سر نمیدانم چه. طوفانی درپیش است
ولی میدانم آرامش قبل از طوفان است
و من هم در دل این طوفان قرار خواهم گرفت
درحالیکه در پیشگیری یا شکلگیری آن نقشی ندارم
خودم هم دوست ندارم نقشی داشته باشم
چون من اصولا چوب دو سر طلا هستم
اگر بخواهم اقدام پیشگیرانه هم انجام دهم
مسبب حادثه میشوم
همیشه هستند حوادثی که دنبال یک دیوار کوتاه هستند
برای اینکه بریزند روی سرش
مثل متروپل که روی دیوار کوتاه عبدالباقی ریخت
نفس عمیق میکشم
ولی
...
بروم بخوابم
ای ادم
ادم باش
باور کن
خدا هست
حکیم است