ای دل نروی خار شوی برگردی
دیپورت بشی
از آنجا رانده
از اینجا مانده
از شیر شنبه و دوغ جمعه بیفتی
آره
نرفت تا خار نشود
حالا نرفتنش خارشده تو گلوی خودش
ای کاش میرفتم شده قبله ی آمالش
دست بردارم نیست
نخور غم گذشته
گذشته ها گذشته
با غصه خوردن تو
گذشته برنگشته