از انچه ناراضیم

همه انچه که نباید اینگونه باشد

از انچه ناراضیم

همه انچه که نباید اینگونه باشد

دل



ای دل نروی خار شوی برگردی


دیپورت بشی

از آنجا رانده

از اینجا مانده

از شیر شنبه و دوغ جمعه بیفتی


آره 

نرفت تا خار نشود

حالا نرفتنش خارشده تو گلوی خودش

ای کاش میرفتم شده قبله ی آمالش

دست بردارم نیست

نخور غم گذشته

گذشته ها گذشته

با غصه خوردن تو 

گذشته برنگشته


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد