آه
این آه چندین سال است که
از نهادمان برخاسته و همچنان جاودانه مانده است.
در درونم جا خوش کرده
راهی برای بیرون رفتن ندارد
تا نفسی راحت برآید
نمی دانم برای چه نگهش داشته ام
هر روز با خودم کلنجار می روم
که دهان بگشایم
و چون دودی که از کنده برمیخیزد
آن را بیرون فرستم
اما
نمی دانم کی تمام خواهد شد؟
و ذغال برجای مانده به چه درد می خورد.
آه