امروز زدم به در تنبلی و
خوابیدم و
نرفتم.
بعد هم دروغ گفتم
که جایی کار داشتم و نتوانستم بیایم.
البته شاید دروغ هم نباشد
خوابیدن در خانه هم کار است دیگر.
در اصل نخواستم که بروم
چون یکهویی برای خودشان برنامه ریختند و بساط چیدند
مستقیم هم ما را دعوت نکردند
خبر را دادند دست باد تا به گوش ما هم برسد
خلاصه نرفتم و کمی هم متحمل ضرر مالی شدم
حالا کاری است که شده
تازه موبایل لعنتی هم نگذاشت بخوابم
درینگ درینگ درینگ درینگ
و اینچنین از شیر شنبه و دوغ جمعه افتادم
ایران هم که باخت
غوز بالا غوز شد
من دچار توهم شیپور(همون بوق) شدم
صدای شیپور تو گوشم هست
همراه با بوق ممتد ماشین ها و موتورها
یعنی مثلا ما بردیم