تلاش قابل توجهی کرد که با وی ازدواج کند
اما حالا
او را در رستوران منتظر می گذارد و با همکارانش به کافی شاپ می رود؟
چرا؟
از همان ابتدا فهمیده بود که دو دنیای متفاوت دارند
اما
دوست داشت وقتی در کنار آن زیبا رو راه می رود
همه به او نگاه کنند
و حسرت بخورند
( جدایی در کمینشان است)
زن به سبک خودش زندگی می کند
و این مرد از نقش بازی کردن و سرکوب خواسته های خودش خسته شده
و سبک زندگی خودش را در پیش گرفته است
سبکی کاملا متناقض با سبک زندگی آن زیبا رو
مرد مقصر است بخاطر صادق نبودنش
و زن تنبیه میشود بخاطر دلبری با قیافه اش
اگر زیبایی ها را پوشیده نگه میداشت
اول شخصیتش دیده میشد
نه زیبایی دلفریبش
و حالا باید طعم جدایی را بچشد
و از همه بدتر حس خیانتی که به او شده است او را له خواهد کرد