بلاتکلیفی بد دردی است
دکترها فقط درد را تشخیص می دهند
و بعد تو هستی و دردی که وجودت را می خورد
سرعتش را نمی دانی
و استقامت بدنت را.
تو می مانی و خیال
هزار بار در ذهن خودت میمیری
هزار بار درد پیشرفت می کند و تو را زمینگیر می کند
خاطره ی بیماران پیرامونت را می کاوی
زجر کش میشوی
نمی دانی چندوقت دیگر قرار است امکانات بدن را از دست بدهی
راه رفتن را
تکلم را
قدرت تشخیص را
و در نهایت کلیت جسم را
چقدر دهشتناک است
آدم را به مرز خودکشی میرساند