محمدرضا پهلوی یک برادر تنی داشت بنام علیرضا، جوانی مغرور و قدرت طلب. علیرضا در یک حادثه مشکوک هوایی کشته شد. شخصیت او شباهت بسیاری به رضاشاه داشت و در صورتی که برای محمدرضا حادثه ای رخ میداد گزینه اول پادشاهی بود.
علیرضا با یک بیوه لهستانی ازدواج کرد.
پسری بدنیا آمد بنام "پاتریک پهلوی"
این پاتریک تحولاتی در زندگی اش رخ داد که به قرآن، نماز خواندن و روزه گرفتن مشغول شد، نام خود را به "علی اسلامی" تغییر داد و در ۲۵ سالگی در بیمارستان مختون شد. اگر رضا پهلوی(شاهزاده فعلی) بدنیا نمی آمد، پاتریک(علی) به سلطنت می رسید! علی در دوره عمو خود(محمدرضا) زندانی شد ولی با وساطت مادربزرگش تاج الملوک پس از مدتی آزاد و تبعید شد.
اما پرسش این است که چگونه پاتریک پهلوی آن زندگی شاهانه و سرمست را رها کرد؟ چه تحولی در او رخ داد؟ اصل داستان از اینجا آغاز میشود. همه تحولات زیر سر فردی بود بنام: بهمن حجت کاشانی! جوان خلبان و دانشجو ممتاز نیرو هوایی! او بعنوان خلبان هلی کوپتر شاه انتخاب شد اما نپذیرفت! ارتش او را زندانی و اخراج کرد!
پس باید "بهمن حجت کاشانی" را شناخت. جوان مسلمان، قرآن خوان، رتبه نخست خلبانی در دانشگاه و دوره نیروهوایی! او در پاتریک پهلوی این تحول را بوجود آورد. دختر یحیی عدل، کاترین عدل را جذب کرد. یحیی عدل دوست صمیمی محمدرضا و شریک بازی ها و مهمانی های کاخ بود. تنها کسی که شاه وقتی ورق بازی میکرد اصرار داشت حضور داشته باشد. معمولا رقابت بین یحیی عدل و شاه سر بازی جدی و بی تعارف بود. پروفسور یحیی عدل پدر جراحی نوین و علم بیهوشی ایران بود.
بهمن حجت کاشانی، موفق شد دختر یحیی عدل را به اسلام دعوت و با او ازدواج کند!!!!
بعدا هر دو توسط ساواک کشته شدند!
کتاب جوانان درباری و آرمانشهر، اثر سید حمید روحانی را بخوانید. داستان این زندگی پر و فراز و نشیب را مورد کنکاش قرار داده است.
#علیرضا_زادبر
#تاریخ_معاصر
https://eitaa.com/Politicalhistory