صدای جغ جغه ی کفش بچه می آید
نمی دانم نوه ی همسایه است یا دختر آن یکی همسایه
هر که هست
کوچه را شادمانه گز می کند
می دود
و جغ جغ کفشش را میشنود
و لذت میبرد
کاش من هم اعصاب تحمل جغ جغه ی کفشش را داشتم
و اینجا که تضاد منافع پیش می آید
باید برویم سراغ فلسفه
آزادی
برای چه کسی؟
تا کجا؟
برای چه هدفی؟